گادتب: نام، نخستین شاخصه هویتی فرد است.
نام آشیانه در زبان دارد و وقتی نام فردی در قالب و ظرف زبان دیگری ریخته شود طنین خود را از دست داده و به لغت مضحکی تبدیل میشود و باعث شرمساری صاحبش میشود.
فارسی سازی یا عربی سازی اسامی ترکی ، هنگام ثبت آنها در شناسنامه حکایتی قدیمی و ظالمانه است. بانویی بود به نام اَسکیناز که نامش را در شناسنامه اَسکناس قید کرده بودند و این اسباب خنده و تمسخر اهل محل شده بود. نام پیرمردی با هویت ایستیبای/ ایستیفای نیز در شناسنامه استفاء نوشته شده بود. اَمَن و شَمَن که از نامهای کهن ترکهاست به صورت امانالله و شمسالله نوشته میشوند. آلیشان را علیشاه و سولتی را سلطان نوشتهاند و تازه مسخره هم میکنند که یک عده آدم بیسواد به سلطان سولتی میگویند.
هیچ یک از نامهای قدیمی ترکی به اندازه پؤهروز اسباب مسخره بیسر و پایان نبوده است. پؤهروز نامی محبوب در منطقه ما بود که در شناسنامه به صورت پرویز نوشته ومسخره هم میکردند که شما پرویز را پؤهروز تلفظ میکنید. پؤهروز حالت جمعی لغت پؤهره/ پؤکره میباشد که هنوز در معانی زنبورهای نوزاد و جوانی که همراه ملکه جدید از کندو خارج شده باشند و جوانههایی که از تنه و کُنده بریده درخت روییده باشند، کاربرد دارد. پؤهروز به معنی استحکام، ازدیاد و برکت است و احتمال همخانواده بودنش با لغات پَک به مهنی زیاد و محکم، پَکمز به معنی دوشاب و پَکی (پک+ایی) به معنی خیلی خوب وجود دارد. وقتی زبان دیگری محور و مبنای تفکر وتحصیل فرد باشد و لغات یک زبان در چارچوب زبان دیگری قضاوت و تحلیل شوند این مسخره کردنها چندان هم دور از انتظار نیستند و البته بیتاثیر هم نبودهاند. چون باعث منسوخ شدن همه آن اسامی کهن شدند.
طَهمز/ تَهمز/ تَیمز به صورت طهماسب نوشته شده است و فرم نوشتاری آن جز در مواردی (برای مثال فامیلی طَهمزی در خوی) به چشم نمیخورد. طَهمز و تَیمز تلفظ محلی تایماز میباشد که مزدوران ثبت احوال آن را جز لغات بیگانه و نامانوس قلمداد میکنند.
هرچیزی در ظرف زبان قابل فهم است. جایی که زبانت در آن بیگانه محسوب شود بیگانهای هستی که نه پاسپورتی برای فرار داری و نه شناسنامهای برای قرار.