گادتب: هستند کسانی که می خواهند جوامع انسانی را در ذیل «جهانی شدن و جهانی سازی» به سیاهچاله «تک زبانی» و «لالی مدرن» سوق دهند تا خلقی را از خلاقیت زبانی باز داشته، به «مصرف زدگی زبانی» و به تبع آن «مصرف زدگی ادبی و هنری» و به تبع آن به «بردگی ذهنی» بکشانند.
هر فرهیختهای دوست دارد، چندین زبان بلد باشد تا بتواند دنیاهای دیگری را تجربه کند. دنیای هنر، ادبیات و فولکلور هر زبانی این قدر جدید و جذّاب است که میتواند هر انسان باشعور را عمری به حیرت و لذت وادارد. درست مثل ما تُرکها که صدها سال است با دنیای زبانهای خاورمیانه مثل عربی، دری، ترکی، اردو و هندی و… مشعوف و مشغول هستیم. این را گفتم تا دوباره تکرار کنم که دنیای تک زبانهها، سیاه چالهای هولناک است که سالها پیش، من آن را «لالی مدرن» نامیدم.
احتمال دارد کسی بگوید «خوب شد من لااقل دو یا سه زبان بلدم!»، ولی منظور من دانستن زبان محاوره نیست، بلکه دانستن و خواندن و شناختن ادبیات آن زبان است. زبان محاوره تنها برای نیاز مادی و روزمرگیهای بازاری است، اما سطح بالاتر آن همان سطح ادبی، هنری و خلاقیت فکری زبان است. آثار ادبی از جمله شعر و رمان و نمایشنامه و … می تواند دنیای ما را گستردهتر، اخلاق ما را انسانیتر، دیدگاه ما را آرمانیتر و زندگی ما را «دیالوگیتر» کند.
خیلی از ماها وقتی اصطلاح جدید « #بسندگی_زبان_فارسی» را شنیدیم، فکر کردیم که این طرح، جدید است، اما در واقع ما با طرحی ۹۰ ساله مواجهیم. چه بسیاری از ماها در مدارس، نه تنها با بسندگی فارسی، بلکه با بسندگی انگلیسی و عربی و فرانسه، اضطرابها کشیدیم، مردودیها دیدیم و تکرار پایهها تجربه کردیم و ای بسا تَرک تحصیلیها را مثل زهر چشیدیم و فرصتهای شغلی و استخدامی را از کف دادیم و سر از ناکجاآبادها در آوردیم. آن گونه شد که لذت درس و تحصیل در کاممان زهر شد و با توپ و تشر معلمان و خانواده برای یک عمر نه تنها از فارسی و عربی و انگلیسی و البته زبان مادری خود و ادبیات آنها بیگانه شدیم، بلکه بار نفرت از ادبیات و زبان دیگران را مثل هرکول بر دوش کشیدیم که نتیجهاش شد فرار از غیر و دیگری و نفرت از هنر و زیبایی و …
بسندگیها با انواع و اقسام قابها و لعابها، عمری به درازای تاریخ نو و ظهور «رضاخانیسم» در این مملکت دارند، رضاخانیسم نه به مثابه نشان دهنده تفکر یک شخص، بلکه به مثابه یک اندیشه که ای بسا سالها قبل از رضاخان به وجود آمده بود.
علی رغم اینکه کسانی قرن ۲۱ را قرن «دیالوگ» نامیدند، ولی با شوربختی باید گفت هستند کسانی که می خواهند جوامع انسانی را در ذیل «جهانی شدن و جهانی سازی» به سیاهچاله «تک زبانی» و «لالی مدرن» سوق دهند تا خلقی را از خلاقیت زبانی باز داشته، به «مصرف زدگی زبانی» و به تبع آن «مصرف زدگی ادبی و هنری» و به تبع آن به «بردگی ذهنی» بکشانند.
اما من به معجزه قرن ۲۱ ایمان دارم که انسان «خود» را درخواهد یافت.
علی محمدبیانی روزنامه نگار زنجانی