گادتب: زبان شکلدهنده تفکرات انسان و ایجاد کننده تعاملات و روابط اجتماعی است.مطابق آنچه میشل فوکو میگوید؛
قدرت از مجرای شبکههای گسترده تعاملات انسانی و روابط اجتماعی جریان می یابد و تا عمیقترین سطوح جامعه نفوذ میکند. با وجود دستگاههای عریض و طویل برای ترویج زبان فارسی، چندی پیش اخباری مبنی بر بررسی طرح تاسیس اداره آموزش زبان فارسی در دانشگاه تبریز باحضور معاون وزیر علوم انتشار یافت و هم اکنون نیز شاهد تصمیم آموزش و پرورش برای فارسی سنجی کودکان قبل از ورود به مدارس هستیم، گویی زبانهای مادری غیرفارسی نوعی نقص و کمبود برای دانشآموزان محسوب میشود. اینگونه اعمال و رفتارهای خلاف منشور جهانی حقوق زبانی که در راستای تحمیل زبان گروه قومی فارس و نادیده گرفتن حقوق زبانی بیش از ۷۰ درصد مردم این کشور انجام میشود را میتوان مصداق بارز نژادپرستی نام نهاد. با مراجعه به تاریخ، تصمیمات این چنینی را حاصل تفکرات دیروز و امروز نمی یابیم، بلکه اینگونه اقدامات ماحصل جعلیاتی است که به لطف برخی مستشرقان غربی بنیانگذاری و با حمایت رضاخان با تکیه بر تئوری راسیستی یک ملت، یک زبان و یک فرهنگ در این کشور نهادینه شدهاست. با درک این مسئله، گروه غالب باید با بررسی دقیقتر مسیر راسیستی خود برای ایجاد جایگاه برتر و حفظ آن تجدید نظری در اعمال نژادپرستانه و غیریت ساز خود صورت دهد و حقوق حقه تمام ملل ساکن در ایران را محترم بشمارد.
اعلامیه حقوق بشر
ماده2
هر كس میتواند بی هيچ گونه تمايزی به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيدهی سياسی يا هر عقيدهی ديگر و همچنين منشا ملی يا اجتماعی، ثروت، ولادت و يا هر وضعيت ديگر از تمام حقوق و همهی آزادیهای ذكرشده در اين اعلاميه بهرهمند گردد. به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد كه مبتنی بر وضع سياسی، قضايی يا بين المللی كشور يا سرزمينی باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل، تحت قيومیت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلی محدود شدهباشد.
اعلامیه جهانی حقوق زبانی:
ماده5
این اعلامیه بر این اساس استوار است كه حقوق تمامی جمعیتهای زبانی مساوی و مستقل از موقعیت این زبانها به عنوان زبان رسمی، محلی و یا اقلیتی میباشد. در این اعلامیه، تعبیراتی مانند محلی و یا اقلیتی بكار برده نشدهاند، زیرا هرچند در بعضی موارد مشخص شناسانی زبانها به عنوان اقلیتی و یا محلی میتواند احقاق برخی از حقوق معین را تسهیل نماید. با اینهمه، این در دیگر تعابیر جرح و تعدیل كننده، غالبا برای اعمال محدودیت بر حقوق جمعیتهای زبانی بكار برده میشوند.
ماده 6
این اعلامیه اعلام میكند كه نمیتوان تنها بر این مبناء كه یك زبان، زبانرسمی دولت است و یا به طور سنتی برای مقاصد اداری و یا برخی از فعالیتهای فرهنگی مشخص در یک سرزمین بكار رفته است، آنرا “زبان خاص سرزمین” بشمار آورد.
ماده 9
همه جمعیتهای زبانی حق دارند كه سیستم زبانی خود را بدون مداخلات اجباری و یا القائی، تنظیم و استانداردیزه نموده، حفظ، توسعه و ارتقاء دهند.
ماده 10
1. همه جمعیتهای زبانی دارای حقوق برابرند.
2. این اعلامیه تبعیض بر علیه جمعیتهای زبانی را غیرقابل قبول میداند، فارغ از آنكه این تبعیض بر مبنای درجه حاكمیت سیاسی مستقل جمعیت زبانی موقعیت تعریف شده آن جمعیتها از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و یا دیگر لحاظها درجه استانداردیزه شدن، مدرنیزاسیون و یا به روز شدگی زبانهایشان و یا هر معیار دیگری اعمال گردد.
3. همه گامهای ضروری برای تحقق اصل برابری و به جا آوردن مؤثر آن میبایست برداشته شوند.
ماده 15
1. همه جمعیتهای زبانی حق دارند كه زبانهایشان در سرزمین- قلمرو خود به طور رسمی بكار بردهشوند.
2. همه جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند كه تمام اسناد اداری، مدارك شخصی و دولتی ، قیدیات محضرهای عمومی ثبتشده به زبان خاص سرزمینشان (زبان نیاخاكیشان)، معتبر و قابل اجراء شناخته شوند و هیچكس و مقامی نمیتواند تظاهر به نادیده گرفتن و بیخبری از این زبان بنماید.
سعید چرندابی