گادتب: چندی پیش فراخوانِ شعر دومین جشنوارهی «شمس و مولانا» منتشر شد. این فراخوان که تحت عنوانِ جشنوارهی ملی از آن یاد میشود و در شهر و دیار آزربایجان برگزار میشود، فقط به یک زبان، آن هم زبان فارسی خواهد بود. اگر این جشنواره در تهران، استان فارس یا اصفهان برگزار میشد هیچ انتظاری نداشتیم که مجریانش ادبیات غیرفارسی را هم مرهون لطف ملوکانهشان بکنند یا نکنند. با روحیهای دموکراتیک، متصدیانش سخاوتمندی فرهنگی به خرج داده و زبان و ادبیات غیرفارسی را هم ارج نهند و در عصر آزادی و دموکراسی، اولین و ابتداییترین ارزشهای انسانی که همانا احترام و تکریم زبان و هویت یک ملت است به جا رسانند. اما حال که متصدیان این جشنواره آزربایجانی و بومی هستند تاسفمان را بیش از پیش برمیانگیزند؛ این بیتوجهی از داخل چرا؟
چرا ادبیات فاخر آزربایجان باز هم همچون دورههای گذشته در بایکوت و محرومیت قرار میگیرد؟ آیا حاشیه راندن به این شکل، پشت کردن به شاعران و ادیبان نامی آزربایجان نیست؟ مگر عنوان نشده است که جشنواره ملی است، این چه جشنواره ملیای است که در آن بخش اعظم ادبیاتش نادیده انگاشته میشود؟
وقتی مجریان و دستاندرکاران محلی این برنامه اصراری مبنی بر اضافه شدن بخش تورکی به این جشنواره ندارند و با نادیده انگاشتن پتانسیل منطقهای موجود در زمینهی ادبیات تورکی آزربایجانی آن را به حاشیه میرانند، نه فقط به صدها شاعر و نویسندهای که به زبان مادریشان مینویسند، بلکه به کل ادبیات آزربایجان پشت میکنند.
چگونه میتوان انتظار ارتقای سطح فرهنگی جامعه را داشت، جایی که اصل اول فرهنگ یعنی رعایت اصول اخلاقی و احترام متقابل رعایت نمیشود؟ این چه کار فرهنگی و هنری است که در آن پتانسیلهای انکارناپذیر ادبیات منطقه برگزار کننده یک جشنواره ادبی، در همان جشنواره نادیده گرفته میشود؟
قدر مسلم این است که مخاطبان شعر و ادبیات تورکی در منطقه به مراتب بیشتر است. مردم به ادبیات و آثار هنرمندان بومی بیشتر بها میدهند. نادیده گرفتن ادبیاتی که با گوشت و خون مردم عجین است و ریشه در تاریخ آنها دارد، نوعی بی عدالتی فرهنگی و بی احترامی به اصحاب قلم منطقه است که با هزار و یک مشکل در حوزه نشر و نویسندگی دست به گریبانند.
(لازم به توضیح است که مهلت ارسال آثار این جشنواره تا دهم تیرماه سال جاری است. زمان آن نیز بیست تا بیستوهشت مردادماه و مکانش شهرستان خوی است.)