ادتاج اتحادیه دمکراتیک ترک آذربایجان جنوبی
گادتب: چند روزیست مقبره ای که از جای دفن رضاپهلوی(پالانی) صدها متر فاصله دارد و جسدمومیایی شده ای که در آن وجود دارد درحالیکه رضاپهلوی مومیایی نشده بود و حتی کفن هم نداشت دفن شده عده ای یعنی جامعه پارس آن جسد مومیایی را بدون کوچکترین استنادات تاریخی علمی و بدون اینکه آزمایشاتی از سوی متخصصین انجام شود منتصب میکنند به رضاپهلوی.
هنوز از این بگذریم باز هم بوق و کرنای طرفداران سلطنت فارسی و ایدئولوژیستهای پان ایرانیست طرفدار پهلوی به آسمان رسیده و شروع به اغراق در مورد رضاپهلوی کرده اند و او را همچون یک انسان آزادیخواه دموکراتیک و کشور ساز معرفی میکنند .
آنقدر تمجید و تعریف میکنند که اگر کسی او را نشناسد فکر میکند یک پیغمبر یا فرشته ای الهی بوده
ولی واقعیت چیست؟ حقیقت چه میگوید درباره او .
نه ما نه کسی دیگر بلکه تاریخ و حقیقت میگوید که رضاپهلوی یک شخصی فاشیست و دیکتاتور به معنای واقعی بود که از خود هم هیچ اختیاری نداشت برای اهدافی کوتاه و بلند مدت توسط قدرتهای جهانی به تخت نشانده شده بود.
ملل ساکن ممالک محروسه که در انقلاب مشروطیت به درک و شعور یک دولت دموکراتیک و مدرن رسیده بودند هزینه و خونهای بسیاری هم به این امر دادند و هدف اصلی شان هم گذر از شاه و سلطنت بسوی یک دولت ملی و دموکراتیک بهمراه پارلمانی واقعی بود پان ایرانیست های طرفدار پهلوی بدون اشاره به این از رضاخان تمجید میکنند/
در حالیکه روس و انگلیس و تمامی استعمارگران دشمن ایران در انقلاب مشروطیت بدجور مات شده بودند و رفته بود تا استعمارشان از خاورمیانه و ایران تمام شود و ملت ممالک محروسه آران هم میخواستند برای همیشه از دست ارباب و شاه و تخت و تاج نجات یابند که متاسفانه با خیانت عده ای نادان و دست به دست دادن استعمارگران توطئه و کودتایی بد انجام پذیرفت که رضاخان را برداشتند و گذاشتند بر سر تخت سلطنتی حمایتش کردند قدرت دادن برایش تا ریشه انقلاب مشروطیت و آزادیخواهان را بزند تا دیگر ایران و خاورمیانه نتواند به آزادی و قدرتمندی برسد.
امپریالیسم جهانی با ایده آریاپرستی پان ایرانیستی و پانفارسیستی با مجری گری رضاخان وارد میدان شد و سلطنت پهلوی در اوج بدبختی توانست اقتدارش را حفظ بکند و نقشه های شوم و شیطانی را اجرا بکند .
آن زمانیکه تمامی اقوام ایران همه باهم برادر و متحد بودن نه کسی از کسی برتر بود نه کسی به کسی میتاخت و توهین میکرد.
بعد از سرکار آمدن رضاپهلوی که هدفش ملت سازی با روش نابودی دیگر اقوام بود، همه اقوام از حقوق و قدرت منع شدند زبان فرهنگ موسیقی بودجه هویت و همه چیز اقوام غیرفارس به حاشیه کشیده شد و برای نابودی روی میز قرار گرفت از آن طرف با یک تاریخ و تمدن جعلی و خیالی قوم فارس برتریت یافت و همه باید فارس و فارس زبان میشدند
از آن روز توهین و تحقیر اقوام غیرفارس شروع شد
تفرقه نفرت کینه و چنددستگی شروع شد
کشور از اتحاد و قدرت بسوی سرخوردگی حقارت و اختلافات و تفرقه ها سوق یافت
انقلاب مشروطیت و اهدافش دفن شد و ایران تبدیل به مملکتی فاشیستی و دیکتاتوری همراه با تفرقه و نفرت و زانو زده و مستعمره غرب و شرق شد.
رضاخان در اوج بی خردی بجای اجرای اهداف انقلاب مشروطیت دیکتاتور زدایی و رواج دادن برابری و برادری و استقلال سیاسی و فکری برای ملل متعدد مملکت بدتر از شاهان گذشته دست به دیکتاتوری با خشم و نفرت بسیار بالا زد .
قسمت اعظم ملت ممالک محروسه یعنی ملت تورک و عرب را بطور بی رحمانه سرکوب کرد و با انکار هویت و زبان و دیگر داشته هایشان ریشه های اختلافات و دشمنی ها بین قوم فارس با این اقوام و دیگر قومها را کاشت.
او بجای کشورسازی مشغول ملت سازی تخیلی اش شد که هیچ نتیجه ای جز تبدیل شدن دوستی بین اقوام به تفرقه نداشت، دنباله سیاستهای فاشیستی راسیستی و نژادپرستانه رضاخان در اینده هم ایران را با تجزیه و نابودی روبرو خواهد کرد . چون او کاری کرد که حورمت و برادری بین تمامی اقوام از دست رفت و حالا هیچ قدرتی نمیتواند با تفکرات بجامانده او آینده ای برای ایران تصور بکند.
در نهایت تاسف، باز هستند کسانی که تعصب کور و تخیلاتی که رضاخان برایشان یادگار گذاشته بی خیال تفکرات بیگانه و شوم رضاخان نمیشوند و دست از یکسانسازی اقوام و آریاگرایی برنمیدارند که بدترین دشمن ایران تفکر تفرقه افکنانه فاشیسم فارس و ایده پان ایرانیستی هست .
رضاخان همینی هست که نوشتیم و امیدواریم گروهی که با تکیه بر نوه نژادپرست و راسیست او باستانگرایی و سلطنت طلبی و پان ایرانیسمی را در ذهنشان میپرورانند به هوش آمده افکارشان را از این نفرتها پاک و بجاش انسانی و دموکراتیک فکر بکنند.
ولی چه کسی دیده که مرده دگر زنده شود
