گادتب: هر گروه انسانی برای اثبات وجود خود نیاز به ریشهی تاریخی دارد. این گروه انسانی در تعریف امروزی میتوانند یک ملت، قوم یا هم مذهب باشد. این ریشه تاریخی است که به یک گروه انسانی هویت جمعی میبخشد تا به همدیگر احساس خوبی داشته باشند. در طول تاریخ گروههای انسانی و متکلمین زبانهایی که حس هویت جمعی در بین آنها رنگ باخته است، از صحنه روزگار حذف شدهاند.
امروز اگر افرادی سعی در برپایی بزرگداشتی برای کوروش هستند، وظیفه اولیه هر انسانی احترام به عقاید این افراد میباشد. اما برای اثبات وجود خود نیاز به تحقیر و حذف دیگری نیست.
اگر ریشه تاریخی ملتی محکم باشد، این ملت نباید در اثبات نبود دیگری در تاریخ تلاش کند یا دیگری را در سایه خود ببیند. تنها دلیل منطقی برای حذف دیگری از تاریخ ضعف تاریخی شدید نسبت به دیگری میباشد.
اکثر افرادی که به ایران باستان علاقه دارند، در افکار خود وجود ملت تورک و عرب در تاریخ را قبول ندارند و سرزمین آنان را خاک ایران باستان میدانند. یکی از گزینههای ثبوت وجود تمدن تاریخی مربوط به یک حکومت یا امپراتوری در منطقهای، بقایای بناهای تاریخی و اجساد کشف شده میباشد.
اگر به باستانشناسیهای اندک و گزینشی که در آذربایجان انجام شده نگاه کنیم، اثری از بناهای تاریخی یا قبرستانهای مربوط به دوران هخامنشی در این منطقه وجود ندارد.
تمام بناهای تاریخی موجود مربوط به امپراتوریهایی است که ریشه زبانی آنها به ریشه زبان تورکی نزدیک است. به گواه تاریخ از هفت هزار سال قبل، ریشه زبانی در آذربایجان اورال آلتاییک میباشد. در حالی که اگر به بناهای تاریخی و ریشه زبانی تمدن هخامنشی در جنوب ایران نگاه کنیم، تفاوت عمیقی وجود دارد. بنابراین بر اساس اسناد تاریخی دلیلی علمی و تاریخی بر انکار ملت تورک در آذربایجان دیده نمیشود.
در صورتی که اگر به افکار افراد باستانپرست نگاه کنیم، به هیچ وجه وجود ملت تورک در آذربایجان را قبول ندارند و به روشهای مختلف از جمله تحقیر، تمسخر و خودبرتربینی سعی در حذف ما از صحنه هستند. در دوران حکومت پهلوی اول و دوم برای تعریف ملت واحد-زبان واحد در ایران، انواع سیاستهای نژادپرستانه برای حذف هویت ملت تورک از خاک آذربایجان انجام شد که با توجه به ریشه تاریخی و فرهنگی قوی در آذربایجان، هویت جمعی در بین ملت تورک از بین نرفت. در نهایت نیز یکی از دلایل اصلی سقوط حکومت پهلوی دوم، غرق در باستان پرستی و تحقیر دیگری بود.
برای تعامل و پیشرفت باید به تفاوتها احترام بگذاریم و از این تفاوتها در مسیر شکوفایی و پیشرفت استفاده کنیم. حذف تفاوتها باعث ایجاد انسانهایی خواهد شد که هیچ همبستگی جمعی نخواهند داشت و در حکم رباط خواهند شد.
تلاش برای سرکوب هویت یک ملت، اگر یک سود مقطعی برای نژادپرستان داشته باشد، در نهایت سبب ایجاد جامعهای به شدت غیر نرمال میشود. در جامعه غیر نرمال انسانها چون به ریشه تاریخی خود واقف نیستند، به حریم شخصی همدیگر نیز ارزشی قائل نخواهند بود.
در نتیجه بی ارزشی سبب ناهنجاری جامعه و بروز مشکلات اجتماعی خواهد بود. این مشکلات اجتماعی فرزندانی را پرورش خواهد داد که هیچ حس انساندوستی نخواهند داشت که حل این معضلات هزینههای مادی و معنوی فراوانی را به جامعه متحمل خواهد کرد.
برای جلوگیری از این معضلات اجتماعی باید جامعهشناسان سیاستهای صحیح را در جامعه به اجرا بگذارند تا شاهد جامعهای شاد و فرزندانی پویا باشیم…