گادتب: میدانیم که همه ملتها و انسانها به انحا مختلف از هم تاثیر میپذیرند و طبیعی است که انسان از همسایه تاثیر بیشتری بپذیرد. ضربالمثل معروفی در منطقه ما میگوید: آتی باغلارلار آت یانینا، یا خویونو گؤتورور یا خاصیتینی! ولی همه چیز را نمیتوان از قِبَل همسایه دانست. فرهنگ و زبان خود به خود و فیذاته نیز تغییرپذیر است. یعنی حتی اگر گروهی را ایزوله کنیم باز هم با گذر زمان، زبانشان عوض میشود.
این مقدمات، در مورد لهجه ترکی شهر کوچک چمنسلطان است که در مجاورت دلاوران و یلان بختیاری و لُر قرار گرفته و بسیاری تصور میکنند که لهجه خاص چمنسلطان به خاطر این همسایگی است. در تایید یا رد این تصور باید تمام دهات مجاور بختیاریها و لُرها را بررسی کرد و بعد نظر داد که به نظر من دلایل مهمتر دیگری نیز وجود دارند که ما در این مختصر به یکی از آنها اشاره خواهیم کرد.
در غرب فریدن به وضوح میتوان دو لهجه مختلف از زبان ترکی را تشخیص داد:
۱- گروه چمنسلطان که شامل شهر چمنسلطان و روستاهای همسایهاش یعنی درهساری، درهحوض، ماهورک، هندوکش، درهسوخته، کرت (کرچ)، شاهیوردی (قایمآباد)، قلعهخواجه و قلعهاخلاص میباشند. در این گروه قاعده هماهنگی اصوات اصولاً رعایت نمیشود و برخی اصوات نیز دچار تغییر شدهاند.
مثالها:
الف) اوچ üç به ایچ(عدد سه) و قول qul به قیل(گود و عمیق)؛
تغییر او (u, ü, o, ö) به ای (i,ı) در لهجه این گروه به خصوص در چمنسلطان سرعت و حدت بیشتری داشتهاست.
ب) بز bez (ما) و بغیشله beqişle (ببخش)،
ملاحظه میشود که اکثر اصوات کوتاه یا کلفت نظیر ای کوتاه «ı» یا آ «a» و او «u» با اصوات بلند و نازک «e» یا «i» تلفظ میشوند. این خاصیت را در لهجه گروه دوم نیز در کلماتی نظیر قیز qiz (به جای qız) میتوان مشاهده کرد.
۲- گروه تیرکرت که شامل تیرکرت، یوخاری و آشاقی نوغان، بسینان، تخماقلو و روستاهای شرق تخماقلو تا داران و از آنجا تا شهرهای رزوه و چادگان و محال چهارمحال، که محدوده بسیار بزرگی است و از آنجا در امتداد رودخانه زایندهرود تا فلاورجان ادامه مییابد و نیز به سمت جنوب تا شهرستان اردل گسترده میشود که اکثرا ترکی صحبت میکنند. لازم به توضیح است که مناطق جنوبی زایندهرود و تقریبا کمی پایینتر از چادگان به سمت مشرق از نظر تقسیمبندی سیاسی جزو چهارمحال به حساب میآیند و در گروهبندی لهجهای ما محاسبه نشدهاند.
مثالها:
الف) اوچ üç (عدد سه)، قول qul (گود و عمیق)؛
تغییر او (u, ü, o, ö) به ای (i,ı) در لهجه این گروه فقط در هجای آخر اتفاق افتاده است: küsülü شده است küsülı یا تخماقلو Toxmaqlu شده است تخماخلی Toxmaxlı و تخماقلولو شده است تخماخلیلی!
ب) بیز biz، باغوشلا baquşla یا bağuşla
در گروه دوم که از قانون هماهنگی اصوات بهره میبرد بعضا سرپیچیهایی از این قانون نیز دیده میشود که بیشتر به قایل نشدن تمایز بین ای کوتاه «ı» با ای بلند «i» برمیگردد که میتواند به نوبه خود ناشی از نقص ثبت کلمات در کتابت قدیم باشد. کاتبان قدیم بیز biz و قیز qız یا kız را به شکل بز و قز کتابت کردهاند یعنی یای کوتاه و بلند ترکی هر دو را به قرینه حذف کردهاند و این به مرور زمان باعث ایجاد زبانپریشی صوتی در «یا» شده است!
این زبانپریشی صوتی را به صورت برعکس یعنی در کتابت زبان ترکی با رسمالخط عربی در بسیاری از باسوادان امروزی هم میتوان مشاهده کرد که خصوصا در آخرین هجا، ای کوتاه ترکی را با های غیرملفوظ و با تلفظ کسره مینویسند: ایصفاهانله isfahanle به جای ایصفاهانلی isfahanlı
که البته ناشی از ناآگاهی آنها از زبان ترکی و نقص این نوع رسمالخط است.
چنین به نظر میآید که لهجه گروه چمنسلطان در واقع ادامه لهجه اوغوزهایی باشد که هنوز به آنادولو و آذربایجان نرسیدهاند و از لهجه های محلی آذربایجان و آنادولو و نیز از قبچاقها تاثیر نپذیرفتهاند. به این معنی که حضور این لهجه در غرب فریدن به حضور ایل بیات و به زمانهایی بسیار پیشتر از زمان شاهعباس برمیگردد. لهجه گروه تیرکرت که گروه بسیار بزرگتری است در حقیقت ادامه لهجه آذربایجان و آنادولو میباشد که به حضور قزلباشان و شاهسونها و به زمان شاهعباس برمیگردد.
اگر دقت کنیم لهجه گروه چمنسلطان را فقط درغرب فریدن مییابیم که در منتهیالیه شرقی مناطق حکمروایی ایل بزرگ بیات که از همینجاها تا بغداد ادامه داشته، قرار دارد. علت نابود نشدن زبان ترکی در چمنسلطان برعکس نقاط داخلیتر استان لرستان چون ازنا (جاپلق) و بروجرد، را میتوان به دلیل همسایگی این قصبه با همزبانان اصفهانیاش قلمداد کرد.
چنانکه ملاحظه میکنید بررسیهای تاریخی و زبانی نیز، این تفاوت لهجه را به زیبایی تمام توجیه میکنند.
جان کرچمبولو