جمعه , مارس 29 2024
azfa

محمد حکیم پور: مخرج مشترک پوزیسیون و اپوزیسیون ایرانی

گادتب: اپوزیسیون جمهوری اسلامی متاسفانه از جنس پوزیسیون آن است. پوزیسیون و اپوزیسیون هر دو بنیادگرا هستند, هر دو ایدیولوژی اندیش هستند و هر دو قاصر از به رسمیت شناختن شهروند آزاد و برابر با تعلقات متفاوت هستند. هر دو می خواهند تعلقات و هویت شهروندان را دستکاری کنند و تبعیض بین آنها قایلند. هیچ کدام از این جریان به دموکراسی و برابری ایمان ندارند و از انبان آنها نه دموکراسی در می آید و نه برابری. زیرا آنها آزادی و برابری را اسیر ایدیولوژی خودشان کرده اند. آنها هر دو همیشه دشمنان فرضی دینی و یا ملی دارند که باید حسابشان را برسند!

ملیت و نژاد هر دو یک واقعیت انسانی اند که مفری از آنها نیست, مثل رنگ پوستمان یا آناتومی بدنمان, اما ملیت گرایی و نژاد پرستی دو ایدیولوژی ضد انسانی اند که باید به خاطر اخلاق با آنها به مبارزه برخاست.

باری هیچ فرقی بین ملی گرایی و نژادپرستی از نظر ماهوی نیست. در هر دو, عنصر مشترک “خودبرتربینی” و تحقیر آن “دیگری” و یا آن “دیگران” وجود دارد؛ فقط اشل شان متفاوت است: یکی تمرکزش بر روی هم نژادها است در برابر نژادهای دیگر و دیگری تمرکزش بر خودبرتر بینی ملی است در برابر ملت ها و ملیت های دیگر که نمونه بارزش ناسیونال نازیسیم آلمانی است. و می دانیم که همین ایدیولوژی ملی گرایی افراطی یعنی تقدیس ملیت خودی در برابر ملیت های دیگر عامل اصلی دو جنگ جهانی با دهها میلیون نفر قربانی بود. چنان که در بالکان نیز همین ملیت گرایی افراطی صربی, صدها هزار نفر مسلمان و کروات را قربانی نسل کشی کور کرد.

پس “ملیت” در ذات خود یک چیز است و “ملیت گرایی” یک چیز دیگر. چنان که “اسلام” یک چیز است و “اسلام گرایی” یک چیز دیگر. ملیت در واقع یک “هویت” و یک “واقعیت” انسانی است, اگر آن را عامل برتری بر دیگران تلقی نکنیم؛ اما وقتی آن را عامل “برتری جویی” و “تفاخر” قرار دادیم, هویت را تبدیل به ایدیولوژی کردیم که حاصل آن “بنیادگرایی” از نوع ملی خواهد بود. این بحث درباره دین و دین گرایی هم صادق است. یعنی یک مسلمان ممکن است نگاهش به دین از جنس “هویت” باشد, بدون هیچ گونه مدعای برتری جویانه دینی. این یک امر معقول و پذیرفتی است,اما دین به عنوان یک ایدیولوژی, امری غیر عقلانی و غیر قابل پذیرش است, زیرا سر از برتری جویی دینی در می آورد.

بنابراین باید دین و ملیت را تنها به مثابه یک نوع “هویت” برای خودمان تلقی کنیم, بدون اینکه آلوده ملیت گرایی یا دین گرایی بشویم که هر دو ایدیولوژی هستند و باعث تفاخر و برتری جویی در ما نسبت به سایر دینداران (مسیحی, یهودی, بودایی, هندو, شینتویی و…) و یا سایر ملیت ها(عرب ها, اروپایی ها, غریی ها, ترک ها, هندی ها, چینی ها, ژاپنی ها و…) می شوند.

باری ملی گرایی و نژادپرستی از نظر ماهیت, وحدت دارند و تفاوتشان در اشل و مقیاسشان است. این هم عرض کردم که “ملیت” یک چیز است, “ملیت گرایی” یک چیز دیگر است. همان طور که “نژاد” یک چیز است و “نژادپرستی” یک چیز دیگر. ما دشمن “نژادپرستی” هستیم, نه دشمن “نژاد”! نژاد مانند زبان یا رنگ پوست, یک “معرف” انسانی است و می تواند وسیله “تعارف” و “باز شناخت” و اصطلاحا در جامعه شناسی باعث “تشخص” باشد, بدون اینکه وسیله ای برای “تفاخر” و “خودبرتربینی” باشد که یک امر غیر اخلاقی است. پس ما ملیت گرایی را به عنوان یک امر غیر اخلاقی محکوم می کنیم, همان طور که “نژادپرستی” را هم به همان دلیل محکوم می کنیم. اما در عین حال”ملیت” را یک “واقعیت انسانی” می دانیم که مفری از آن نیست.

 

 

دوباره امتحان کنید

ترکیه ششمین کشور برتر اروپا در فروش خودروهای برقی است

گادتب: ترکیه در عرصه فروش خودروهای برقی پس از برخی از کشورهای اتحادیه اروپا در …

مرگ مشکوک سارا تبریزی پس از احضار به اطلاعات

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، سارا تبریزی ۲۰ ساله ۴ فروردین به وزارت اطلاعات احضار …

دیدگاهتان را بنویسید