گادتب: یک سال پیش وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، داشتن لهجه (=دو زبانگی) را در ردیف معلولیتها و بیماریهایی قرار داد که افراد مبتلا (!) از داشتن شغل معلمی محروم میشدند. امسال نیز همان وزارتخانه دوزبانگی را در ردیف معلولیتهایی قرار داده که مبتلایان به آن باید همچون سایر معلولان جسمی و ذهنی مورد “سنجش” و “غربالگری” قرار گیرند.
هرچند معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، هم به هنگام رونمایی از این شاهکار جدید وزارت متبوع خویش و هم بعد از آن در واکنش به حساسیتها و اعتراضات طرفداران زبانهای مادری، سعی نموده با ادبیاتی عوامفریبانه نه تنها به توجیه این طرح سخیف و ناپسند بپردازد بلکه حتی با منت گذاشتن بر سر افراد دو زبانه، طرح مزبور را گامی در راستای تحقق “عدالت آموزشی” تلقی نماید اما ناگفته پیداست که یا وزیر آموزش و پرورش و معاونش مفهوم “عدالت آموزشی” را نفهمیدهاند و یا این مفهوم را به بازی گرفتهاند.
کشوری که اکثریت دانشآموزانش را افراد دو زبانهای تشکیل میدهند که مجبورند به زبانی غیر از زبان مادری خویش یعنی به زبان فارسی تحصیل نمایند، نمیتواند دم از عدالت آموزشی بزند. لازمه تحقق عدالت آموزشی برخورداری تمامی دانشآموزان کشور از امکانات عادلانه در حوزه آموزش است. آیا امکانات آموزشی استانهای حاشیهای که محل سکونت دانشآموزان غیر فارسزبان است با امکانات آموزشی تهران و سایر استانهای برخوردار که محل سکونت دانشآموزان فارسزبان است قابل مقایسه میباشد؟ آیا محروم کردن اکثریت دانشآموزان کشور از زبان مادری خویش در مدارس با مفهوم عدالت آموزشی سازگار است؟
آقای وزیر و خانم معاون، لطفاً عوامفریبی نکنید! درد شما عدالت آموزشی نیست. درد شما این است که نمیتوانید جز زبان فارسی زبان دیگری را تحمل کنید و تمامی برنامهریزیهای شما در راستای امحای زبانهای مادری در این کشور است. وگرنه در شرایطی که تمامی پژوهشهای علمی حکایت از آن دارد که افراد دو زبانه در مقایسه با افراد تک زبانه ذهن خلاقتر و فعالتری دارند چه لزومی دارد که همچنان بر طبل آموزش تک زبانه در یک کشور چند زبانه بکوبید؟
آقای وزیر و خانم معاون! شما سالهاست که سرنا را از سر گشادش میزنید. لازمه تحقق عدالت آموزشی در یک کشور چند زبانه از بین بردن زبانهای مادری نیست، بلکه بهرهبرداری از ظرفیت بالای این زبانها در امر آموزش است. آری، آن چه نظام آموزشی کشور اکنون به آن نیاز دارد اجرای “تست بسندگی زبان فارسی” نیست، بلکه اجرای “تست بسندگی شایستگی” است تا افرادی روی کار بیایند که شایستگی برنامهریزی آموزشی برای یک کشور چند زبانه را داشته باشند.