گادتب: حکایت جلفای نو یا جلفای اصفهان برای همه ما حکایتی آشناست ولی شاید خیلی از ماها چیزی در مورد تبریز نو نشنیده باشیم. اسناد تاریخی حکایت از آن دارد که در دوره شاه عباس اول صفوی جمعیت معتنابهی از اهالی تبریز بنا به عللی که هنوز نمیتوان در خصوص آنها با قطعیت اظهار نظر نمود، به اصفهان مهاجرت کردند و در محلهای به نام تبریز نو که بعدها به دستور یا بنا به تمایل شاه عباس صفوی، عباسآباد نامیده شد، سکنی گزیدند.
بنا به تحقیقات دکتر نزهت احمدی، شاه عباس صفوی، در خارج از محوطه قدیم شهر و حتی در خارج از حصار شهری محلاتی را احداث نمود که تا اواخر دوره صفوی از رونق بسیاری برخوردار بودند؛ مانند چهارباغ، عباسآباد، خواجو، جلفا و غیره. با اینحال منابع دوره صفوی همچون تاریخ عالمآرای عباسی و تاریخ عباسی اطلاعات بسیار ناقصی در این خصوص ارائه میدهند و میتوان گفت که بخش اعظم اطلاعات ما در مورد تبریز نو حاصل نوشتههای سیاحان اروپایی است. به عنوان مثال، پیترو دلاواله در سفرنامه خویش به اسکان اهالی تبریز در محله جدیدالاحداث تبریز نو اشاره دارد.
شاردن مینویسد: “محله عباسآباد از دروازه سلطنتی آغاز میشود. این محله را کوی تبریزیان نیز مینامند. زیرا نخست ساکنان آن تبریزیانی بودند که شاه عباس بزرگ آنان را به اصفهان کوچانده و در آنجا سکونت داده است. این محله از بزرگترین و آبادترین محلات شهر میباشد، در طول نیم فرسنگ میان پل اللهوردیخان تا پل مارنان واقع است و چون تازهساز است و بناهای مجلل دارد، زیباترین و خوشمنظرترین محلات شهر به شمار میآید… بیشتر ساکنان این محله، مردمان ثروتمند و متشخص میباشند و در هیچ یک از دیگر کویهای این شهر این همه توانگر و جاهمند نیست.”
دن گارسیا سیلوا فیگوئروا، که در زمان شاه عباس به ایران آمده در این باره مینویسد: “ساکنان آن مردمی هستند که از تبریز که به عقیده بعضی اکباتان قدیم و پایتخت ایالت بزرگ آذربایجان است کوچ داده شدهاند. بیشتر ساکنان این شهرک، در گذشته از بازرگانان متشخص تبریز بودهاند.”
چنانچه مشاهده میشود هم شاردن و هم فیگوئروا به نوعی سخن از کوچ اجباری تبریزیان به میان میآورند و احتمالاً به خاطر چنین اظهاراتی است که برخی از پژوهشگران همچون ماساشی هانه دا و پروفسور عوناللهی (اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی) به صراحت از کوچ اجباری تبریزیها سخن میگویند. لکن دکتر نزهت احمدی با اشاره به اینکه در منابع مورد مراجعه ایشان “صحبتی از یک کوچ اجباری و یا دسته جمعی نشده است” همچنان باور دارد که “هیچ نوع ضرورتی نیز برای چنین کاری دیده نمیشود.”
به هر حال، چه تبریزیان به دستور و اجبار شاه عباس صفوی به اصفهان کوچانده شده باشند و چه به اختیار خویش به آن شهر کوچ کردهباشند، در هر دو حالت نمیتوان انکار نمود که عامل اصلی این پدیده، ناامنیهای ناشی از جنگهای خانمانسوز عثمانی و صفوی بود که ضمن تحمیل هزینههای گزاف بر هر دو امپراتوری بزرگ زمان، ضربات جبرانناپذیری بر آذربایجان و به ویژه تبریز وارد ساخت.
با این حال، بد نیست اشاره نمایم که سرنوشت تبریز نو یا عباسآباد و مهاجران تبریزی و البته غیر تبریزی ساکن در آن، بهتر از سرنوشت تبریز و ساکنان آن نشد و شهرکی که تبریزیها، خواه به اجبار و خواه به دلخواه خویش، به امید زندگی بهتر در غربت برپا ساختهبودند و به گواه اسناد تاریخی، اعیاننشینترین، مجللترین و ثروتمندترین محله اصفهان محسوب میگردید در نهایت در آتش خشم افغانهای مهاجم سوخت و روی به ویرانی نهاد تا جایی که در دورههای بعدی حتی اثری از آن نیز باقی نماند.
برگرفته از (با تغییرات و ملحقات): مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، انتشارات ستوده، چاپ اول، صص17-30، مقاله “جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان” تالیف دکتر نزهت احمدی