شنبه , آوریل 20 2024
azfa

هادی حیدری راد: چالش‌های حرکت ملی آزربایجان

گادتب: آزربایجان جغرافیای عجیبی‌ست و این اعجاب شاید بدون نگرش به حافظه‌ی تاریخی و روح ملی آن قابل درک نباشد، اما با نگاهِ تاریخی به این جغرافیا می‌توان اعجابی از اندیشه‌ورزی، خلق تمدن، تاریخ‌سازی و نوع نگاهِ ژرف به انسان و مسائل آن را مشاهده کرد.

سرزمینی که همیشه چه در عهد باستان و چه در عصر معاصر مهدِ تفکر بوده و هست و این حافظه‌ی تاریخی مسئولیت بزرگی را بر دوش این جغرافیا و ساکنانش نهاده است. مسئولیتی انسانی با تکیه بر قدرت تفکر و تعقل.

اما وضعیت این روزهای آزربایجان هم‌تراز با حافظه‌ی تاریخی‌اش نیست، حافظه‌ای که پر است از تاریخ زرین و اندیش‌مندان بزرگ در تمامی حوزه‌ها.

جغرافیایی که در فلسفه امثال سهروردی‌ها و نسیمی‌ها را دارد، در اندیشه‌ی اسلامی بزرگترین علامه‌ها همچون طباطبایی‌ها و جعفری‌ها را می‌پرورد، مشروطه را می‌سازد، مهد آغاز اندیشه‌های چپ و راست و تجدد می‌شود، اولین مدرسه را با میرزا حسن رشدیه به منطقه می‌آورد، قهرمان‌هایی همچون بابک‌ها و حیدرخان عم‌اوغلی‌ها و ستارخان‌ها را دارد. جغرافیایی که در طول تاریخ، اندیشه‌ و بزرگانش در حجم‌اش نمی‌گنجید و همیشه فراتر می‌رفت، امروزه با ملتی گرسنه و تحت فشار شدید فرهنگی و سیاسی که هیچ سلاحی به غیر از تفکر و مبارزه ندارد، به حیات ادامه می‌دهد. بی‌شک این وظیفه‌ی فعالان ملی و مدنی آزربایجان است که در چنین شرایطی در خدمت روح ملی آزربایجان بوده و برای طرح مطالبات و احقاق حقوق مردم این سرزمین مبارزه کنند.

اینکه حرکت ملی آزربایجان در چند دهه گذشته همیشه جریانی واکنش‌گر بوده، نه کنش‌گر و جریان ساز، ناشی از ضعفی درونی‌ست، ضعفی که از شکاف بین اهداف روح‌ملی و کنش‌گران ناشی می‌شود. هر چند که روح ملی همیشه دست بالا را دارد و ایجاب آن یک ضرورت تاریخی‌ست، اما این کنش‌گران هستند که باید توده را با خواسته‌های روح ملی همگام کنند.

اما کنش‌گران و فعالان ملی آزربایجان در انجام این وظیفه نسبتا ضعیف عمل می‌کنند، ضعف حرکت ملی نیز در اتفاقات و اعتراضات اخیر که کنشی درخور و واحد نداشته و آشفته عمل کرده ناشی از همین است.

فعالان ملی آزربایجان به‌جای اینکه به ندای عقلانیتِ روح ملی گوش کنند، به پوپولیسم روی آورده‌اند، حرف‌های مهیج و شعار‌گونه‌ای که همیشه خوشایند اما دور از دسترس است، تعاریف فعالان از خواسته‌ها و نحوه‌ی رسیدن به آنها شفاف و مشخص نیست و به همین دلیل حرکت ملی نمی‌تواند در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی با برنامه ظاهر شده و جریان‌ ساز باشد.

ادامه‌ در واقع نداشتن تعریفی واحد و ساختارمند از حرکت ملی آزربایجان، عدم بیان شفاف مطالبات و خواسته‌ها و در کنار آن عدم ارائه‌ی شیوه‌ی دسترسی به آن خواسته‌ها و مطالبات، بزرگترین ضعف کنونی این مسیر می‌باشد.

ضعفی که در پی آن، ما را به نوعی گرفتارِ «ندانم کاری» و «شعارمحوری» کرده‌ است.

اگر ما معتقد به مبارزه‌ی مدنی هستیم پس کجا هستند گاندی‌های ما، اگر ما در پی مبارزه‌ی چریکی هستیم، پس چرا نتوانستیم امثال «چه‌گواراها» را بیافرینیم و اگر مبارزه‌ی ضدخشونت و ضدنژادپرستانه را می‌خواهیم پس چرا مارتین لوترها را نداریم.

فعالان آزربایجانی (به‌خصوص پیشکسوتان و با تجربه‌ها) از هر فکر و اندیشه‌ای که باشند، باید شکل و شمایل این جریان را مشخص کنند.

تعریف‌شان را از واژگان سیاسی ارائه کرده و راه‌های خود را برای رسیدن به مطالبات به حق خود بیان کنند، برای مثال: اگر مبارزه‌ی ما یک مبارزه مدنیست، تعریفشان را از مبارزه مدنی بیان کرده و تفاوتش را با مبارزه خشونت پرهیز ارائه دهند.

به سه سوال اساسی چه می‌خواهیم، چرا و چگونه می‌خواهیم پاسخ منطقی و درخور داشته باشند، تا بتوانند با محوریت اندیشه وارد گفتگو با یکدیگر شوند‌.

در چنین شرایطِ بحرانی تخریب شخصیت‌ها و اختلاف‌های نه چندان جدیِ درونی زیاد خوشایند نیست چراکه این همه رویکرد متفاوت در قبال مسائل روزِ‌جامعه جوانان را دلسرد می‌کند. رویکردهایی که نه بر مبنای علم و فلسفه، بلکه صرفا یک واکنش سطحی برای ابراز وجوداند.

از این رو در چنین شرایطی آغاز گفتگو، ائتلاف و هم اندیشیِ فعالان با یکدیگر ضروری می‌نماید و قطعا کسانی در تاریخ ماندگار خواهند شد که این نیاز را احساس کرده و به خاطر ملت و وطن «منیت» خود را کنار بگذارند، چنان‌که چنین چیزی امکان پذیر نباشد،‌ آزربایجان تبعات جبران ناپذیری را به جان خواهد خرید.

عدم ائتلاف و تک‌روی از سوی هر نوع جریان فکری که باشد، ناشی از مطلق‌باوری و خود حق‌بینی آن جریان است، چرا که هیچ کس حقیقت مطلق نیست و تمامی حقیقت نمی‌تواند در یک شخص و یا یک طیف جمع شود، حقِ مطلق فقط در روح ملی و خردجمعی متجلی می‌شود، از این‌رو هر کس باید خود را صاحب جزئی از حقیقت ببیند نه تمامِ آن! پس هیچ‌کس نماینده‌ی تمام و کمال حرکت ملی نیست، بلکه در بهترین حالت جزئی کوچک از آن است، آن‌هم در صورتی که بتواند آن حقی که خودش باور دارد را توضیح داده و شیوه‌ی مبارزه‌ی خود را برای رسیدن به این حق، ارائه کند.

در غیر این‌صورت عنادکاری بر حقی که منطقی و قابل توضیح نیست و در کنار آن جا زدن خود به عنوان حق مطلقِ حرکت ملی، نمی‌تواند از کسی پذیرفته شود.

امید آنکه بتوان با تنقیدهای به جا و موثر از بطن حرکت ملی، شناخت آسیب‌ها و چالش‌های پیش رو، گفتمان واحدی را برای آزربایجان ارائه داد.

هادی حیدری راد

دوباره امتحان کنید

با بازگشت ۴ روستای قازاخ توافق حاصل شد

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، کمیسیون دولتی تعیین حدود مرزهای دولتی بین جمهوری آذربایجان و …

دستگیری تروریست کرد حمله کننده به مجری سالن در ورزشگاه اورمیه

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، روابط عمومی دادگستری آزربایجان غربی می‌گوید در پی انتشار فیلم …

دیدگاهتان را بنویسید