گادتب: در اثنای جنگ جهانی اول سال ۱۲۹۴ شمسی روسیه به ممالک محروسه قاجار قشون کشید.
رضاخان آن زمان فرمانده آتریاد قزاق، تحت امر ژنرال باراتف روس بود که در حمله به ایران قاجاری شرکت کرد.
در همدان، کوه مصلی، کلنل محمد تقی خان پسیان آنها را شکست سختی داد و در نتیجه رضاخان و آتریادش اسیر شدند.
کلنل وقتی دید یکی از افسران قوای اشغالگر به نام رضاخان تبعه دولت قاجار است سخت ناراحت شد و سیلی محکمی بر بناگوش او نواخت و گفت:
«تو چه جور آدمی هستی که تحت امر قوای اشغالگر به وطن خود حمله میکنی؟»
کلنل رضا خان را آزاد کرد ولی رضا خان دوباره خود را به باراتف معرفی کرده و مزدوری بیگانه را از سر گرفت. اما رضا خان کینه کلنل را در دل داشت تا ۶ سال بعد که اینبار برای انگلیسیها کار میکرد پس از کودتای ۳ حوت (اسفند) ۱۲۹۹ به وزارت جنگ رسید و انتقام خود را از کلنل گرفت!
با تحریک وزیر جنگ رضا خان و نخست وزیر قوام السلطنه خوانین عشایر کرمانج خراسان شورش کردند که نهایتاً باعث سقوط حاکمیت خودمختار محمد تقی خان پسیان در خراسان، قتل و بریده شدن سر وی شد.
کلنل محمد تقی خان پسیان از توابغ زمان خود و مردی شرافتمند بود. او فارغالتحصیل دانشگاه افسری از آلمان، دارای نشان صلیب آهنین و اولین خلبان قشون دولت قاجار بود.
وی در عین حال مردی هنردوست (نوازنده پیانو)، شاعر و نویسنده بود.
مهمتر از همه اینکه برخلاف رواج زمان خود هیچ گاه برای بیگانه کار نکرد.
برخلاف رضاخان که سواد خواندن نوشتن نداشت، به غیر از یک سفر ترکیه هیچ گاه خارج نرفت، هیچ درک درستی از تاریخ و جغرافیا نداشت، با اصطبلداری برای هلندی ها آغاز کرد، سپس استخدام روسها شد و در نهایت انگلیسیها شاهش کردند.
در آن زمان روزنامههای آمریکایی در کمال بهت و تمسخر نوشتند در ایران (پرسیا) اسطبلدار شاه شد.