
گادتب: «تورکی در اینجا(اورمیه) زبان بینالمللی است. این زبان را هر کسی میداند. ارمنی، کرد، روس، فرانسوی، انگلیسی، فارسی، آسوری و آلمانی همه به تورکی تکلم میکنند. میتوانم با این همه افراد مختلف الجنس صحبت کنم. تورکم و از این جهت احساس خوشبختی میکنم.»( رسولزاده، محمد امین، گزارشهایی از انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه: رحیم رئیس نیا، انتشارات شیرازه، چاپ اول تهران، ۱۳۷۷، ص: ۲۱۹) این نوشته یکی از صدها سند از نویسندگان، محققین و مسافران اورمیه میباشد که بر عمومی بودن زبان تورکی تمام افراد در اورمیه چه قبلا و چه حال تاکید میکند.
زبان تورکی، زبان بازار و اقتصاد، مسجد و حسینیه، فرهنگ، هنر و ادب اهالی اورمیه و غرب آزربایجان از ادیان، مذاهب و طوایف مختلف بوده و زبان گویای مردم یعنی عاشیقها اعم از تورک و غیر تورک از هر دین و مذهبی به زبان تورکی – زبان رایج و همه گیر آزربایجان – ایفای نقش کردهاند. عاشیق قول هارطون از مسیحیان ارمنی، عاشیق یوسوف اوهانس از مسیحیان سریانی(آشوری) و دهها عاشق دیگر نه تنها بر زبان تورکی شعر سروده و در مقام عاشقی رسالت خود را انجام دادهاند بل بر مبنای عرفان اسلامی نیز پای نهاده و حتی بر شهدای کربلا و ظلم یزیدیان نیز پرداختهاند.
ادبای اینجا صدها سال به زبان تورکی سروده و نوشتهاند و تاریخ و فولکلور اورمیه با زبان تورکی ساخته و پرداخته شده است. اورمیه زادگاه داستان اصلی کرم، روایتهایی از داستان محتشم کوراوغلو، زادگاه بورلا خاتون، دده قورقود، شاهکار تورکان بوده و امروزه میبینیم افرادی علیرغم دانستن زبان تورکی ناجوانمردانه (این موسیقی الهی – تورکی-) را ملعبه دستورات آن طرف مرز قرار داده و بی محابا بر آن میکوبند و به مدد اینترنت و فضای مجازی با هیاهو و جنجال رسانهای سعی در قالب کردن خود در عرصه فرهنگ و ادب اورمیه و غرب آزربایجان را دارند.
چه خوب است سنت آزربایجانیها را که با خدای خود به عربی سخن میگویند و با دوستان دور به فارسی و با همسایگان و خویشاوندان و همشهریان به تورکی. در کلاسهای درس آزربایجان چه مدرسه چه دانشگاه، هر روز شاهدیم اگر کسی تورکی متوجه نشود و با اشاره اینکه «استاد من تورکی نمیدانم اگر ممکنه فارسی بگید» استاد متبسمانه به فارسی ادامه تدریس مینماید. در مراسمات رسمی اداری هم همیشه این سوال پرسیده میشود و مجری و یا سخنران با گشادهرویی به زبانی صحبت میکند که همگان مفهوم شوند. چندسال قبل نیز شخصی از عشایر که به مدد سیستم آموزشی در اورمیه وارد سیستم بوروکراسی اورمیه شده بود، تلاشهایی ناشیانه بر ضد زبان تورکی انجام داد ولی چند ساعت نگذشته مجبور میشود برای جلوگیری از تبعات خشن اقداماتش -که در اورمیه هیچ محلی از اعراب ندارد- برای تطهیر خود عنوان کند چهار عروس خانواده من آذری ( شما بخوانید تورک) است. تا بیش از این باعث آزرده خاطرشدن نجیبترین مردمان- اهالی اورمیه- نشود. امروز هم این افراد دردشان شده فقط صحبت نکردن به تورکی آنهم در کجا، در پایتخت فرهنگ آزربایجان: اورمیه.
با این اوضاع، عدهای با جنجال، دوباره همین راه بی نتیجه را میروند و در پوششهای مختلف و با شوومنی رسانهای علیرغم دانستن و تکلم روان به زبان تورکی، بر این نعمت خدادادی – دانستن زبان تورکی- پشت پا زده و به بهانه امنیت ملی و با پیش کشیدن زبان رسمی و اخیرا زبان روستا و یا عشیرهی خود مقابل زبان فاخر تورکی، سعی مذبوحانه در رودرو قراردادن آزربایجان، این جغرافیای دینامیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اهالی تورک آن با حکومت مرکزی هستند؟ اصولا آیا اقلیتی در دنیا سراغ دارید که با خشونت و تلاش برای فرافکنی و ایجاد ناامنی به سرمنزل مقصود برسد؟ آیا متوجه نیستید این تلاشهای ناشیانهتان برای ایجاد فضای دوقطبی، برعلیه مناقع شهرمان میباشد؟
به هر تقدیر چهارسال در کسوت نمایندگی برای شما فرصتی داده شده برای اثبات برادریتان (که البته شک دارم و کار شما خواهد شد در راستای یارگیری و چپاندن عشایر به سیستم بوروکراسی اورمیه و تحریکات قومی و خلاف امنیت ملی) ولی دلیلی نیست که ساختار فرهنگی اورمیه را با فراخوانهای کذایی که خودتان هم به این مراسمات اعتقادی هم ندارید، به هم بزنید.
امیدوارم این افراد در گذار از سیستم عشیرهای به شهرنشینی با حفظ آرامش، متانت خود را از دست ندهند و با همکاری با ساکنان اورمیه، فرهنگ عمومی اورمیه را بیاموزند چون دنیا همین یکروز نیست و قرار است شماها سالیان سال با فرهنگ تورکی در «دارالنشاط اورمیه» زندگی کرده و از مواهب فرهنگی، تاریخی و اقتصادی این منطقه از آزربایجان استفاده کنید.
دکتر «توحید ملک زاده» – ۲۷ اسفند ۱۴۰۳