گادتب: اواسط فصل پاییز امسال (۱۳۹۸) با صلاحدید مسئولین برگزارکننده مسابقه داستان کوتاه «کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز» بهعنوان یکی از سه داور این رقابت انتخابشدهام. با توجه به اینکه اکثر داستانها به زبان ترکی یعنی زبانی که ـ من بیشتر مطالبم را با آن زبان قلمی کرده و نشر میدهم ـ نوشته شده است، مشغله فراوان و درگیری کاری مانع از آن نشدهاست که این درخواست را رد نمایم.
آثار شرکتکنندگان بهصورت مکتوب و بدون نام نویسنده به دستم رسیده است. با حوصله و دقت داستانها را یکییکی میخوانم و در خوانش اول برای نمره دادن عجله نمیکنم. همه داستانها را چند بار میخوانم و از نظر فنی مورد سنجش قرار میدهم. آثار مقابل چشمم قوی و ضعیف دارد اما آنچه بیشتر توجهم را به خود جلب کرده است؛ تولید اندیشه توسط جوانان دانشجو و انتخاب سوژه داستانهاست که همگی از متن جامعه گرفته شده است و باعث مباهات و افتخار است که جوان دانشجوی امروزی به مسائل جامعه روز خود آشنایی درخور دارد.
بعد از کلی حوصله و دقت در نمره دادن که سعی دارم حقی از کسی ضایع نشود، بالاخره نمرات را به مسئولین برگزارکننده اعلام میکنم. دو هفته مانده به مراسم اعلام نتایج مسابقه و اعطاء جوایز به نفرات برتر، جهت شرکت در این مراسم و سخنرانی ۱۵دقیقه از بنده دعوت به عمل میآید با این شرط که اول باید رزومه، شماره کارت ملی همچنین عکس خود را تحویل دهید تا از طریق مسئولین ذیربط دانشگاه حضور شما رد یا تائید گردد.
چون قبلاً تجربهای در اینگونه مسائل داشتم و داوری چندین مسابقه داستاننویسی را به عهده گرفته بودم تقریباً از روند کار خبر داشتم و شرکت در مراسم پایانی مسابقه را با اکراه قبول کرده و درخواست مسئولین دانشگاه را بجا آوردم. ۱۰ روز بعد اعلام کردند حضورتان تائید شده است.
در روز برگزاری مراسم ۹۸/۱۱/۲۱ برف و کولاک شدیدی مردم شهر را در خود فروبرده بود. طبق قرار قبلی ساعت ۱۱:۳۰ مقابل دانشگاه تبریز منتظر یکی از مسئولین کانون هستم تا با همراهی ایشان به سالن مراسم راهی شوم. بعد از چند دقیقه ایشان با تشویش و نگرانی سر میرسد، تأسف و سرافکندگی سرتاپای وجودش را فرا گرفته است. میپرسم چه شده است؟ میگوید: مسئولین اعلام کردند بهجز داور فارسینویس، دو داوری که مطالب ترکی مینویسند حضورشان تائید نشده است.
با اینکه اتفاق مورد اشاره تمام روح و روان آن جوان دانشجو را به هم ریخته بود ولی باید میدانست که مخالفین زبان ترکی اگر چه مخالفت خود را با صراحت اعلام نمیکنند اما آنان دوست ندارند این زبان مکتوب شود. در طول سالیان سال شاهد افکار منحرف اینان بودهایم و اخیراً شاهد مخالفت روزنامهنگار و فیلمساز فارس زبانی گشتیم که به زبان ترکی فیلم «آتابای» اعتراض کرده بود و باکمال وقاحت اسرار در بر حقبودن نظر خود داشت. به باور اینگونه افراد همین که اجازه داده میشود ترکان به زبان مادریشان صحبت کنند از سرشان هم زیادی هست.
در این کشور برای همهچیز قانون است ولی متأسفانه در برخی از موارد سلیقه جایگزین قانون میگردد و همین سلیقههاست که باعث بروز خیلی از مشکلات میشود و خواهد شد. اگر چه عقیده دارم مسئولین برگزاری این مسابقه قبل از تعیین داور میبایست به تائید صلاحیت آنان اقدام میکردند.
از میزبانم خداحافظی میکنم. بعنوان یک شهروند که دارای حق و حقوقی هستم و وابستگی به هیچ حزب و گروه و جریان فکری ندارم و بدور از حاشیه به فعالیت ادبی مشغولم، در هوای سرد و کولاکی شهر درحالی که به واژه خودی و ناخودی فکر میکنم. راهی منزل میشوم.
۹۸/۱۱/۲۲
احد فرهمندی