گادتب: آذربایجان در دوره رضاشاه به سبب کینه از آذربایجان یکی از بدترین دوره های تاریخیش را طی می کرد. به سبب نگاههای مغرضانه رضاشاه، فقر و فلاکت در آذربایجان بیداد می کرد. اهالی مستاصل آذربایجان برای گشایش امورشان مهاجرت را به ترکیه امتحان می کردند ولی آنجا نیز ظرفیت پذیرش این همه پناهنده از ایران را نداشت چون تازه از نتایج بد جنگ جهانی خلاص یافته بود. نامه 27 اکتبر 1928/ پاییز 1306 شمسی فروغی به عنوان سفیر ایران در آنکارا به تیمورتاش گویای این زوایای تاریک می باشد:
« …متصدیان عمل تذکره ترتیبی به تذکره داده به اشخاصی که به ترکیه می آیند بدهند، به این معنی که از دهات آذربایجان متصل اشخاص فقیر بدبخت به ترکیه می آیند به خیال اینکه اینجا مثل سابق می توان کار پیدا کرد و حال آنکه چنین نیست. اولا حال این مملکت بدتر از حال خود ماست . ثانیا اگر هم کاری باشد سعی دارند به اهل محل بدهند و آمدن این اشخاص هم هیچ فایده ندارد جز اینکه اولا اسباب رسوایی و بدنامی ایرانیها می شود که به همه ایرانیها به نظر گدا و فعله و خرکچی و حمّال نگاه می کنند. ثانیا این بدبختها بعد از آنکه آمدند و مدتی سرگردان ماندند متوسل به اعضا سفارت و قنسولگری می شوند که اسباب مراجعتشان را به ایران فراهم کنیم. ما هم که از عهده برنمی آییم.» خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشتهای روزانه از سال 1293- 1320، به کوشش محمدافشین وفایی، پژمان فیروزه بخش، انتشارات سخن، 1396، ص: 744
عمق کینه فروغی به آذربایجان و آذربایجانیان مشخص است وی بجای تذکر به مقامات برای اصلاح امور اقتصادی آذربایجان به فکر رسوا نشدن ایرانی در خارج است و برای درگیر نشدن سفارت با امور آذربایجانی ها درخواست عدم صدور پاسپورت به آذربایجانی ها می کند. فکری که بجای حل ریشه ای مسائل آذربایجان صرفا سبب پاک کردن صورت مساله می باشد. این قبیل سیاستهای خصمانه مرکز به آذربایجان بود که حوادث سالهای 1320- 1325 را در آذربایجان بوجود آورد…