گادتب: عصر شنبه دوم مرداد ۱۴۰۰ روزی بود که آذربایجان و در راس آن شهر تبریز به«صدای العطش» هموطنان عرب در شهرهای اهواز، ایذه ، دزفول، شوش و دیگر شهرهای این مناطق جواب مثبت داد؛ چرا که آذربایجان چندین سال است صدای « سوسوزام» ( تشنه ام) را سر میدهد و تصویر تبدیل شدن دریاچه زیبای اورمیه به «کویر نمک» و سپس نابودی کشاورزی، طبیعت و حتی نابودی شهرهای آذربایجان را در جلو دیدگان مسئولین میگذارد، اما کسی به داد آنها نمی رسد و مظلومیت تشنگی آنها را درک نمی کند!
ملّت آذربایجان،بخصوص مردم کلانشهر تبریز در دوم مرداد نشان داد آنها درد هموطنان عرب را بخوبی درک می کنند، چرا که آنها از تبعیضهای آشکار و روا شده بر خودرا از زمان حاکمیت خاندان پهلوی تا کنون با همه وجود لمس می کنند.
از سالها پیش و وقتی آذربایجانیها تصویر کشتیهای به نمک نشسته دریاچه اورمیه را در شبکه های محدود اجتماعی آن زمان به نمایش می گذاشتند و دخترک خردسال آذربایجانی برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه زیبای سرزمینش، به صورت سمبولیک با بطری، آب به دریاچه خشک شده اش می ریخت، رئیس جمهور وقت، با تخصص فوق بشری اش!!میگفت:
«خشک شدن دریاچه ارومیه طبیعی است، چرا که هر ۵۰۰ سال یک بار این دریاچه خشک می شود…»!!(نقل به مضمون). ولی همان رئیس جمهور در همان زمان پروژه کلان و پر هزینه شیرین کردن و رساندن آب دریای خزر به شهرهای کویری را راه انداحته بود!
همدردی آذربایجانیها با برادران عرب و شعار « آذربایجان الاحواز اتحاد اتحاد» درس بزرگی هم به سلطنت_طلبان، باستانگرایان و ایرانشهریها داد که عاجز از درک واقعیتها و نیازهای جامعه چند زبانی و چند فرهنگی کشور بوده و در آرزوی موج_سواری بر اعتراضات مردم و در رؤیای نشستن بر تخت سطنت شاهنشاهی هستند!!
حسن راشدی ۳ مرداد ۱۴۰۰