گادتب: هر وقتی خودم یا هر دوست دیگری از شاخ افریقا تا آینده قدرت امریکا و یا برآمدن چین نظر میدهد، بلافاصله یاد اظهارات شادروان مهندس بازرگان در مجله آدینه میافتم. در آن تاریخ موضوع آینده اتحادشوروی مطرح بود. بازرگان میگفت ما نه سرپیازیم و نه ته پیازیم و در کار کشور خودمان ماندیم، حالا چطور راجع به آینده شوروی نظر دهیم؟
اما خوشبختانه بازار پررونق توجیه در چنین لحظاتی همواره فریادرس است. سی سال پیش کسی در آسیای میانه که اندک آشنائی با الفبای لاتین داشت، اشکال به غایت خندهدار و بسیار ابتدائی و البته کاملاً خسارتباری را از یک اقتباس فوقالعاده زیبای طراحان ایرانی کشف کرد. در این لینک :
https://mohammadbb.blogspot.com/2012/10/blog-post.html
بر همین اساس شاید نظر شهروند شش کلاس سواد کشورهای منطقه در خصوص سیاست خاورمیانهای امریکا، حاوی زوایائی باشد که در اتاقهای غرق در فکر امریکا حتی دیده هم نمیشود.
رویکرد رؤسای جمهور امریکا بر کل جهان تاثیر میگذارد. بر کشورهای منطقه ما هم به طور خاص تاثیر میگذارد. این موضوع مختص ایران نیست، بادی در امریکا میوزد سعودی را طوفان میبرد. رئیسجمهور امریکا توئیتی میکند، ارزش لیر ترکیه کلی بالا و پائین میشود.
اغلب صاحبنظران بر این باور هستند که طی چهل سال گذشته، باراک اوبامای دمکرات یکی از باشخصیتترین رؤسای جمهوری امریکا بود. در عین حال خیلی از جمهوریخواهان هم در بیشخصیتی دونالد ترامپ تردید ندارند. اتفاقاً مقایسه عملکرد این دو رئیسجمهور خیلی از مسائل را روشن میکند.
بنیانگذار رژیم جمهوری اسلامی وقتی گفت امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، لابد خیلی فرق دمکرات و جمهوریخواه را نمیدانست، چون راست میگفت، جیمی کارتر دمکرات حقیقتاً نتوانست غلطی بکند.
جیمی کارتر متحد درجه یک امریکا یعنی شاه سابق ایران را حتی با اکراه به امریکا راه داد و خیلی تحویل نگرفت، اما مدام دنبال مذاکره با تیم خمینی بود که هیچ محلی به آنها نمیگذاشت.
همین که هفت تیرکش جمهوریخواه یعنی ریگان، کارتر را شکست داد، قبل از اینکه پا به کاخ ریاستجمهوری بگذارد، اراده کرد بهزاد نبوی نماینده ایران خود را به الجزیره برساند و زیر یک غلطکردمنامهای را با عجله امضا کند تا دیگر کسی از غلطها نکند.
برگردیم به مقایسه اوباما و ترامپ. در دوران اوباما امریکا بدترین رابطه را با اسرائیل داشت، در عین حال بیشترین کمکها را هم به اسرائیل کرد. اوباما هیچ کاری هم برای فلسطینیها نکرد. حتی سرعت شهرکسازی اسرائیل در خاک فلسطینیها بیشتر هم شد. فلسطینیها از اوباما فقط حرف شنیدند، نتانیاهو هم برای او تره خورد نمیکرد. اسم این کار شکست مفتضحانه نیست، پس چیست؟
عربستان سعودی کشور بسیار محافظهکاری است. شادروان ملک عبدالله پادشاه پیشین سعودی به میانهروی اشتهار داشت، شخصیت بسیار تاثیرگذاری هم بود. یک بار وسط مکالمه تلفنی با باراک اوباما همه آداب دیپلماتیک را کنار میگذارد و گوشی تلفن را در حالی که اوباما بالای منبر بوده است قطع میکند.
رابطه امریکا با جهان اسلام در دوران اوباما که تبار اسلامی هم داشت، به مراتب بدتر از دوران جرج بوش به غایت مسیحی بود. در منطقه خلیج فارس اوباما تمام متحدان عرب خود را رنجاند. رابطه امریکا با ترکیه که بزرگترین متحدش در منطقه و در ناتوست، روز به روز بدتر شد. در مصر و لیبی هم که اصلاً نمیدانستند چه میکنند. در دوران اوباما کشوری به نام سوریه نابود شد و نیم میلیون کشته داد و میلیونها شهروند آن آواره شدند.
رژیم ایران هم خیلی اوباما را تحویل نمیگرفت. حرفهای نژادپرستانه هم علیه او میزدند. دولت اوباما حتی توان یک موضعگیری درست و حسابی در جنبش سبز را هم نداشت و چنان کَر بود که شعار “باراک حسین اوباما یا با اونا یا با ما” را نشنید. دولت اوباما بابت لاس زدن با سرکوبگران جنبش سبز و همینطور سلطان حجتیهای دروغ نزد بسیاری از ایرانیان بیاعتبار شد. تصور میشود تنها موفقیت اوباما در منطقه حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران بود که بعدها معلوم شد آن هم به موئی بند بوده است. اکنون دولت جو بایدن هم بیقید و شرط حاضر نیست به آن موافقتنامه برگردد.
این کارنامه را مقایسه کنید با کارنامه دونالد ترامپ. ترکیه با همه فراز و نشیبها رابطه خوبی با ترامپ داشت. سعودی و امارات و اسرائیل عاشق دلخسته ترامپ بودند. حتی مصالحههای باور نکردنی میان اسرائیل و کشورهای عربی صورت گرفت. تکلیف حکومت ایران هم کاملاً مشخص بود که با چه کسی طرف است.
در یک کلام همانقدر که سیاست اوبامای باشخصیت در منطقه بیشخصیت بود، اتفاقاً سیاست ترامپ بیشخصیت به مراتب تشخُّص داشت و هر کشوری با هر سیاستی و هر منافعی میدانست که با امریکا باید چگونه رفتار خود را تنظیم کند. در خارمیانه دوست و دشمن امریکا میدانستند با امریکا چه باید بکنند.
حالا بایدن آمده است. اولین کاری که کرده است گیر دادن به ثروتمندترین متحد امریکا در منطقه یعنی سعودی است. پرونده قاشقچی را علم کرده است. هر کس تحولات سیاسی را در منطقه دنبال کند، میداند که تنها فرق بنسلمان با سایر حکومتها در این بود که او مخالف خود را در استانبول به شکل وحشیانه و ناشیانه سلاخی کرد. وگرنه شهر زیبا و رؤیائی استانبول با کمال تاسف شهر ترورهای سیاسی دولتهای منطقه و دولت تروریست ولادیمیر پوتین است. پوتین مگر در استانبول کم آدم کشته است؟
“اینها” عاشق استانبول هستند و معمولاً تلاش بیوقفهای میکنند تا پای مخالفان خود را برای یک پذیرائی داغ به استانبول بکشانند. ترکیه برای کدام یک از این قتلها و ترورها به اندازه قتل قاشقچی اعتراض کرد؟ به ظن قوی دست ترکیه برای رو کردن اسناد این ترورها، حتی بیش از قتل وحشینانه قاشچقی پُر بوده است، اما معمولاً به جز چند اعتراض خشک و خالی کاری نکرده است.
ترکیه با این کارنامه صلاحیت چندانی برای اعتراض گسترده به پرونده سلاخی قاشقچی نداشت. اتفاقاً این از معدود مواردی بود که اردوغان سیاست ایدئولوژیک اختیار کرد و به همراه قطر علیه سعودی معرکه گرفت. هر سه کشور ترکیه و سعودی و قطر هم بابت آن توحش و این معرکهگیرییهای سیاسی متضرر شدند.
حالا امریکای از مرحله پرت بایدن، وارد همین بازی شده است که اتقاقاً بازیگران اصلی آن یعنی ترکیه و قطر از کرده خود پشیمان به نظر میرسند. امریکا متحد خود را به خاطر یک قتل در شهری تحت فشار گذاشته است که با کمال تاسف حیات خلوت دشمنان امریکا یعنی پوتین و رفقا برای کشتار مخالفان است. حتی بشار بشکه هم که تنباناش را باید صاحبانش برای او نگه دارند، وسط جنگ یکی از مخالفان خود را در استانبول کشت.
در خاورمیانه کارنامه بایدن هم بهتر از اوباما نخواهد بود. عنقریب اغلب کشورهای منطقه از قبیل ترکیه و قطر و سعودی و امارات و بحرین و کویت و حتی اسرائیل اختلافات خود را موقتاً کنار خواهند گذاشت تا بایدن هیچ غلطی نتواند بکند. همانطور که سر امریکای جیمی کارتر در منطقه بیکلاه ماند، همانطور که اوباما مضحکه همه رهبران و بعضا ملل منطقه شد، از کارنامه بایدن هم بیشترین بهره را بزرگترین دشمنان امریکا خواهند برد.
از صفحه فیسبوک محمد بابائی