
گادتب: کسی را در تبریز میشناسید که به شهناز شریعتی، یا به باغشمال تختی و یا به آخماقایا (آخماقیه) احمقیه و یا به ایکی قاپیلار، «دو دری» بگوید؟ من که نمیشناسم! مگر مهم است که صداوسیما یا رسانههای سراسری تراکتورسازی بگویند یا بنویسند این تیم برای همهی ما «تراختور» است،! یک طرف اسامی مردمی و غیررسمی قرار دارد که اتفاقا بین مردم عادی رسمی و جاافتادهاند و در طرف مقابل اسامی دولتی و در ظاهر رسمی که حوزه نفوذشان محدود به نامهنگاریهای اداری است و تاکنون راهی به زیست روزمره مردم آذربایجان نیافته. این اسامی دوگانه ریشه در شکاف پرنشدنی بین فرهنگ و زبان رسمی و دولتی در برابر فرهنگ و زبان غیررسمی و مردمی دارد و نشانهای است از یک جدال تاریخی میان این دو.
در آذربایجان منازعه و مقاومت در برابر یکسانسازی فرهنگی و زبانی از اسامی آغاز میشود. داستان منازعه و مقاومت بر سر این اسامی از دوران پهلوی آغاز میشود، وقتیکه رضاخان تصمیم گرفت تا به ضربوزور بخشنامه و سرنیزه اسامی ترکی را حذف و با اسامی فارسی جایگزین کند. آنها به دنبال امحاء و انکار هرگونه تجلی فرهنگ و هویت ترکی را در ایران بودند، اما رضاخان و همپالگیهایش نفهمیدند که حذف یک زبان، فرهنگ و هویت نه با بخشنامه شدنی است و نه با زور سرنیزه! خیلی از آنهایی که در این خیال خام بودند حالا مردهاند و نام و نشانی از آنها باقی نمانده، اما اسامی واقعی (ترکی) هنوز زندهاند، هرچند هنوز هم غیررسمی!، و از حافظه جمعی مردم آذربایجان پاک نشدهاند.
در آخرین ماههای سال 1399 این منازعه و مقاومت هنوز هم ادامه دارد، باز هم بر سر اسامی. اینبار بر سر اسامی کودکانی که راهی به شناسنامه نمییابند، چون عدهای تنگنظرانه آنها را اسامی بیگانه و غیرایرانی میخوانند! اسامیای مثل «سئوگی»، «آییل»، «اونور» و…. اسامی که شاید برای مخاطب ناآشنا معنایی نداشته باشد و بیاهمیت بهنظر برسد، اما برای ما دنیایی از معنا و مفهوم را دربردارد. روایت این اسامی، حکایت «آد» [اسم] و «یاد» [حافظه/ بیگانه] است، آدهایی که یادهای (خاطرات و حافظه) ما را زنده میکنند و از اینرو به گوش یادها [بیگانهها] خوش نمیآید!
آن طرف هنوز هم مدافعین فرهنگ و زبان رسمی و دولتی به زبان بخشنامه، البته از نوع سریاش!، و زور حرف میزنند و این طرف ما کماکان بر منطق مقاومت استوار هستیم، آن طرف هنوز هم بر فهم تمامیتخواهانه و تمام فارسی از ایران تاکید دارد و این طرف ما بر یک فهم متکثر و متنوع از این جغرافیا. اگرچه همه شواهد و قرائن نشان از برتری و تفوق ایده ما غیررسمیها در جامعه دارد، اما پاسداران فرهنگ و زبان رسمی هنوز هم پس از 100 سال حاضر به پذیرش شکست ایده خود نیستند. اگر اسامی ترکی کودکان نتوانستهاند شناسنامه بگیرند، به این خاطرست که فرهنگ، زبان و هویت ترکی بیش از 100 سال است که در ایران نتوانسته شناسنامه بگیرد، اما آن روز دور نیست که اسامی و زبانمان شناسنامه بگیرد.