گادتب: آذرماه، روزی به درازای یک عصر ماست. آذر شاد 24 و آذر خونین 25 و آذر دیگری که حکیمه بلوری را با خود برد.
پروین اعتصامی متولد تبریز بود که در شش سالگی به همراه خانواده به تهران کوچیده و همه دوران تحصیل و زندگی خود را در تهران سپری کرد. برای همین آثار و اشعار او نشانی از زبان و فضای تبریز ندارند.
تقریبا ده سال بعد از پروین، مریم جهانگیری در اورمیه متولد شد و فضای فرهنگی حاکم بر اورمیه و خانوادهی مریم، باعث شد تجربیات و احساسات او در زبان ترکی جوانه کرده شکوفه زنند و سوز دل و اشک شبانه مریم در بستر زبان و فرهنگ ترکی شهرش بیان شود.
ده سال بعد از مریم نیز، حکیمه بلوری در زنجان بدنیا آمده است. هرچند آن سالها، سالهای سلطنت مطلقه فارسی بر همه مراکز رسمی و علمی بود ولی فارسی هنوز در ذهن و فکر ترکها جایی نیافته بود و بخت با حکیمه یار بود که فرصت یافت تا در فاصله دو آذر، زبانش را مزمزه کند. عاشقانهها و عامیانههای ترکی زنجان، روح حکیمه را صیقل داده طبعش را بارور کرد تا با اتکا به آنها، بیش از ده جلد کتاب شعر ترکی مانند کتابهای آزادلیق باهاری، سنین کؤنول اوتاغین، منیم آرزیم، اؤلمز قهرمان، حیات یوللاریندا، سحر گونشی، ایسترم، نئجه اونودوم، چینار گؤزلهییرم منی، منی آپار او یئرلره، بیرده باهار گلسه و… را تقدیم دوستداران ادبیات کند.
در حالیکه صد سال از آن جنگ نابرابر رسمی و غیررسمی میگذرد، نبرد همچنان ادامه دارد. هنوز همشهریان حکیمه نتوانستهاند شعرهای او را در کتابهای دبستان ببینند و طرفداران آن سلطنت مطلقه نیز نتوانستهاند مریمها و حکیمهها را به پروین تبدیل کرده قال قضیه را بکَنند و آذر ادامه دارد.