گادتب: از هر دری که وارد شویم به ایستگاه میرجعفر پیشهوری میرسیم و این روزها که فیلمهای پوست و آتابای مخاطبان زیادی را با سینما آشتی دادهاند یاد نطق مورخه 1324/6/19 پیشهوری میافتیم که گفته بود:«قبل از حکومت رضاخان تئاتر ملی در آذربایجان به سرعت ترقی میکرد و خلق (زن و مرد) با کمال میل در تماشاخانهها و تئاترها حاضر میشدند. فقط بعد از آنکه اجبارا تئاتر را به زبان فارسی تبدیل کردند سالنهای نمایش مجبور به تعطیلی شدند زیرا اکثریت مردم این زبان را نمیفهمیدند.» این نطق در شماره 12روزنامه آذربایجان 24/7/12 منتشر شده و همین یک جمله و استقبالی که از فیلمهای ترکی شده عمق جنایت فرهنگی تحمیلی بر ترکها و دور نگهداشتن آنها از هنر و اندیشه را برملا میکند.
پدربزرگم عاشق «مشدی عباد» بود. تنها تلویزیون باکو میتوانست با پخش مشدی عباد، پیرمرد را تا نصفهشب بیدار نگهدارد وگرنه نُه شب ساعت خوابش بود. وقتی شنید در مشکین سینما افتتاح خواهد شد با خوشحالی گفت: «خوب شد از این به بعد مشدی عباد را در سینما تماشا میکنیم. من زمانهای قدیم یکبار در تبریز تئاترش را دیدهام، اعلا بود اعلا.» زمان قدیم مدنظر پدربزرگ، دورهی پیشهوری بود که نمایشهای شاه اسماعیل، مشدی عباد، آرشین مال آلان و آنامین کیتابی در تبریز اجرا شده بود. پدربزرگ وقتی فهمید این سینما مشدی عباد را نمایش نخواهد داد با ناراحتی گفت: سینمایی که مشدی عباد را پخش نکند همان بهتر که نباشد.
سینمای مشکین مدتهاست که بسته مانده و حتی مدتی به توالت سرپایی تبدیل شد و همسایههای ناراضی بر در سینما نوشتند: «اینجا شاش نکن لعنتی». برخی میگویند این سینما تعمیرات اندکی میخواهد تا قابل استفاده شود ولی شهرداری میخواهد همانطور متروکه بماند تا بتواند تغییر کاربری داده پاساژ یا چیز دیگری بسازد و مقداری کاسب شود. برخی هم میگویند که این سینما روی تپه قدیمی شهر قرار دارد و برخی نهادها برای خزینه مدفون آن تپه قدیمی برنامه دارند. این گفته کمی بعید است چون حین ساخت این سینما چندین متر گودبرداری شده بود و همان هوس تغییر کاربری محتملتر است.
حال که با گذشت 75 سال، دوباره چند فیلم ترکی وارد سینما شده، مردم برخی شهرها (مانند مشکین) مکانی برای تماشای فیلم ندارند تا مثل پدربزرگ من، بعدها با افتخار بگویند که ما در دوره طالبان هم به سینما رفتیم.