
گادتب: مردی که برای اولین بار به سینما میرفت در فیلم گاونر خشمگینی را دید و خواست از سینما فرار کند. دوستش گفت که راحت باش، همهاش فیلم است. مرد گفت: من و تو میفهمیم که فیلم است، گاو که نمیداند فیلم است.
زمان زلزله کرمانشاه این جمله که «مردم به حکومت اعتماد ندارند و کمکهایشان را به علی دایی و… میدهند» به حدی تکرار شد که حکومت حالا لج کرده و در یک اقدام فوری، سریع و انقلابی حساب بانکی کریم باقری را مسدود کرده تا مردم را وادار به اعتماد کند و حالا ما باید مانند آن مرد سینمادوست بفهمیم و نگوییم که «مردم به حکومت اعتماد ندارند» بلکه بگوییم «چون مسئولان ما همیشه مشغول خدمتند و ما بیش از این راضی به زحمتشان نیستیم، میخواهیم به آنها استراحت داده و کار امدادرسانی را به مردم بدهیم، و اصلا بحث بیاعتمادی نیست».
این بیاعتمادی ملت به دولت در حکومت قبلی نیز وجود داشته، بطوریکه در زلزله بویینزهرا نیز دستگاههای دولتی وقت با بیتوجهی مردم مواجه شدند و مردم با اعتماد به غلامرضا تختی به میدان آمدند. حتی در واکسیناسیون روستاهای اطراف زنجان نیز بهروز وثوقی (اهل خوی) پیشقدم شد تا اعتماد مردم را برای واکسیناسیون فراهم کند.
حکومت فعلی نیز از همان روزهای اول، حتی در همان عصر طلایی با بیاعتمادی مردم مواجه بود و هنگام جذب کمکهای مردمی به جنگ، دستشان در مشکین خالی ماند و مجبور شدند، صدیف خانمحمدی (مداح معروف شهرستان و سلبریتی آن زمان) را به میدان بفرستند و آن سلبریتی موفق شد ظرف چند روز هزاروششصد راس دام از روستاهای مشکین جمع کند.
تضاد دولت و ملت در ایران مبحثی بسیار جدی و مورد توجه اندیشمندان بوده است که هر کدام دلایلی برای آن اقامه کردهاند. برای مثال ماشااله آجودانی در کتاب «مشروطه ایرانی»، روحانیت شیعه و استبداد را اصلیترین دلایل تضاد ملت و دولت در ایران دانسته است و حالا این تضاد ملت و دولت به رکوردی تاریخی دست یافته، بطوریکه امروزه حتی یک بطری آب معدنی نیز به هلال احمر داده نمیشود.
با این تفاسیر عاقلانه است تا حکومت همچنانکه در دوره جنگ برای پیشبرد اهدافش دست به دامان مردم شد، اجازه بدهد امثال کریم باقری به وظایف انسانی خود عمل کنند و حل مشکل تاریخی تضاد ملت و دولت در ایران را به فرصت دیگری موکول کند تا شاید کسانی پیدا شوند که اعتماد این مردم را بدست آورند.