گادتب: در طول هزار سال، بابک مقبول تاریخنویسی اسلامی نبود، ولی ناگهان ملتسازان ایرانی و آذربایجانی از او تمجید کردند. روایت ایرانی هدف بابک را اخراج عربها و گاهی اسلام از ایران و انگیزه قیام را حس ضدعربی ایرانیان میدانست و روایتی غیرستیز و عربستیز بوده و جنبهی جنگ قومی داشت ولی روایت آذربایجانی غیرستیز و عربستیز نبوده صرفا با اشغالگری خلیفه عباسی ستیز میکرد. برای مثال در منظومههایی که دکتر زهتابی با موضوع قیام بابک سروده حتی با عربهای سپاه خلیفه نیز همدلی وجود دارد و نشانی از عربستیزی بابکِ ایرانی در آن دیده نمیشود.
بابکِ ایرانی اقتدارطلب است و میخواهد با اخراج عربها، شاهزادگان ساسانی را دوباره برگُرده مردم بنشاند ولی سعی بابکِ آذربایجانی مصروف به آزادی انسانها از یوغ ستم هر ستمگری خصوصا بیگانگان است و سمبل مبارزی است که با هر اشغالگر بیگانهای میجنگد برای همین در سال ۱۳۲۴ دستههای مسلح حکومت خودمختار آذربایجان، گروه بابک نامگذاری شده بود و از خرداد ۵۹ جمعی از فعالان آذربایجان به همراه دکتر محمدتقی زهتابی در قلعه بابک گرد آمدند. این حرکت با اختناق دهه ۶۰ تعطیل شده و در سال ۷۰ دوباره از سر گرفته شد.
در سالهای آغازین دهه ۷۰ کنگرههایی در اکثر شهرهای تُرکنشین به وجود آمد که همه آنها ریشه در نارضایتی تُرکها از وضعیت حاکم بر فضای سیاسی و فرهنگی کشور و تلاش آنها برای احیای هویت خودشان داشت. در آن سالها فعالان ترک در جستجوی تریبونی برای بیان مطالباتشان از حکومت و رساندن صدایشان به جامعه بودند. از آنجا که حکومت از اعطای تریبونهایی مانند نشریه و انجمن در مناطق اتنیکی امتناع میکرد و رسانههای مجازی وجود نداشت، فعالان ترک برگزاری چنان کنگرههایی را برای بازگویی تحقیرها و تبعیضها و همچنین تلاش برای احیای هویتی که مدتها پیش از نهادها و ادارات رسمی رانده شده بود، مناسب دیدند. کنگرههای حکیم تیلیمخان (هفته اول مهر ۷۰ و هفته آخر شهریور ۷۱) در ساوه و تجمعات محکومیت اشغال قاراباغ از آن مراسمها بود که هر کدام از آنها به دلایلی نیمهکاره ماند و تنها کنگره قلعه بابک خود را به سالهای آخر دهه ۷۰ و اجتماع عظیم مردمی رساند.
اوایل دهه ۸۰ با گذشت یک دهه از عمر آن مراسم طیفهای گستردهای از مردم بدان ملحق شدند و آن مراسم نقطه آغاز پیوند نخبگان با تودههای مردم شد.