گادتب: روسها در پاداش دادن به نوکران خودشان دست و دل باز بودند. زمانیکه ” شواردنادزه ” ی گرجی اشغال گرجستان توسط شوروی را «طلوع آفتاب لنین از شمال» نامید آنها تصمیم گرفتند مقام و منصب مناسبی به او بدهند اما ادوارد هیچ تخصصی نداشت او حتی روسی نیز بلد نبود. برای همین وزارت خارجه را به او دادند که همیشه صحبتهایش با طرفهای خارجی توسط یک مترجم بیان میشد و اشتباهات زبانیاش به چشم نمیآمد. او وقتی وزیر امورخارجه شد جز گرجستان جای دیگری را نمیشناخت.
” بوکوف ” دانشجویی اهل ” اینگوش ” و در آرزوی تصدی مقامی بود. او مقالهای با عنوان «منصفانه بودن کشتار جمعی چچن- اینگوش» را نوشت که در آن ثابت میکرد حکومت شوروی در کشتار جمعی و بیرون راندن چچنها و اینگوشها از زادگاهشان در سال 1942 لطف بزرگی نسبت به آن ملت کرده است زیرا آن کشتار و تبعید جمعی نصف جمعیت آنها را از میان برده بود در صورتی که هیتلر میخواست همه آنها را از میان ببرد. سران شوروی خود میدانستند که منطقه جنگی از سرزمین چچن- اینگوش بسیار دور بود و بوکوف فقط در طلب یک مقام است برای همین او را رئیسجمهور خودمختار چچن- اینگوش کردند.
سرزمین ایران و بویژه آذربایجان پر از ” شواردنادزه” ها و ” بوکوف “های خائن و مزدور است و تا وقتی که دولت ها در دادن پاداش به آنها خسیس بازی در نیاورند شاهد بازتولید آنها خواهیم بود ولی هرچه حلقه خودیهای دولتی تنگتر شود و افراد بیشتری از نعمات این سفره پرنعمت محروم شوند احتمال انقراض نسل بوکوف ها بیشتر میشود.