گادتب: دهه سی و چهل اوج فعالیت وزارت بهداری برای کنترل و ریشهکنی بیماریهای واگیر بود و سازمان بهداشت جهانی نیز کمکهای موثری را برای ریشهکنی بیماریهای واگیر مانند مالاریا، آبله، آبله مرغان، سرخک، وبا و غیره به کشورهای فعال میکرد. جذام نیز جزء بیماریهای واگیر آن دوره بود و همه ساله مبتلایان بیشتری را گرفتار خود میکرد. برای همین دکتر محمدحسین مبیّن که تحقیات و تلاشهای بسیاری در زمینه جذام انجام داده بود، خود را جهت ارائه توضیحاتی در خصوص ریشهکنی جذام به وزارت بهداری رساند. وقتی دکتر مبین توضیح داد که جذام بیماری بسیار خطرناکی است و قابلیت تکثیر و سرایت در خاک آذربایجان را دارد و هم اکنون مردم شهرهای اهر، خلخال و سردشت را گرفتار ساخته است، وزیر بهداری وقت با لحنی آکنده از نفرت پرسید: آیا خلخال همان شهر پیشهوری است؟ مبین گفت: بلی جناب وزیر خلخال شهر پیشهوری و اهر شهر ستارخان است.
چهره وزیر درهم شده و گفت: بر اساس قانون ما نمیتوانیم برای ریشهکنی یک بیماری که تنها در منطقهای خاص تکثیر میشود از اعتبار ملی هزینه کنیم . بروید و خودتان کاری بکنید.
دکتر مبین خوب فهمید که جناب وزیر دروغ میگوید چون بیماریهای ویروسی و واگیر متفاوت، در شرایط اقلیمی و محیطی متفاوت رشد و تکثیر مییابند و بسیاری از آنها شیوع منطقهای دارند. برای مثال آنوفل ساکاروی در منطقه مغان آذربایجان و اطراف زاینده رود اصفهان رشد میکند و آنوفل کولی باسیس در بلوچستان دیده شده بود. در حالیکه تیفوس در اکثر مناطق ایران رایج بود تا سال ۱۳۴۰ تنها یک مورد ابتلا به تیفوس در تبریز دیده شده بود. بنابراین این حرف که نمیتوان برای معضلات محلی از اعتبارات کشوری استفاده کرد تنها بیان محترمانهای برای نیت فاشیستی وزیر بوده است. مبین فهمید که این جذام نیست که بلای جان مردم شده بلکه دولتی سخت بیگانه با این ملت است که میخواهد آنها را به ورطه نابودی بکشاند. مبین فهمید که او پزشک ملتی بدون دولت است و دست به کار شد او پنجاه سال مبارزه کرد تا دیو جذام را از سرزمینش بیرون کند.
هر بار که مصیبتی بزرگ گریبان مردمان ما را میگیرد آن خاطره مبین برایم تداعی میشود که ما ملتی بدون دولت هستیم و خود باید کاری کنیم.
هرچند امثال مبین به اندازه صدها انسان برای مردم خود مثمرثمر بودهاند اما نبود دولتی کارآمد و ملی باعث شد که نتوانند یک صدم توانایی خود را به منصه ظهور برسانند و جذامی که میتوانست ظرف پنج سال ریشهکن شود پنجاه سال قربانی گرفت. نبود چنین دولتی تلاشهای جسته و گریخته متعهدانه و استعدادهای فردی را عقیم و بی اثر میسازد و شاید برای همین اصلاح دولتها مقدم بر سایر کارهاست.