گادتب: ادبیات و فولكلور آزربایجانی پر است ازاشعار، امثال و بایاتیهایی كه همگی وصف شایستگیها، برازندگیها و قهرمانیهای زنان و دختران این دیار را بیان میكنند.
فولكلور تۆرک، گاه دختر را به سیب سرخ تشبیه میكند (قێز قێزێل آلما) و گاه او را تكه طلایی درخشان برمیشمارد (قێزدێ قێزێل پارچاسێ / پالچێغا دۆشر پارێلدار).
هرچند موقعیت خاص اجتماعی در گذشته داشتن فرزند پسر را برای خانوادههای متكی به اقتصاد كشاورزی و دامداری طلب میكرد و پدر و مادر فرزند پسر را برای تامین مالی و حمایتهای دوران سالمندی خود بیشتر میطلبیدند، اما دختر نیز نمك زندگی تلقی میشد و زنان بدون دختر را زنانی بینمك برمیشمردند: (قێز سێز آرواد / دوز سوز آرواد)
هجر خانێم یار جانی قوچاق نبی، دوشادوش همسر مبارزش بر علیه استبداد تزار در حق روستاییان فقیر آزربایجان میجنگیده و هنگامی که شیرمردش با خیانت خان محل به دام می افتد، با رشادت بی مثال به قلعه ای که نبی و همرزمانش محبوس بوده اند شبیخون زده و آزادشان میکند.
سارای كه قهرمان بانوی یكی ازمعروفترین شعرهای تۆركی حكیم ابوالقاسم نباتی است، در راه عشق و عفت و پیمانش خود را به آرپاچایی میاندازد تا برای همیشه نوعروس خان چوپان خودش باقی بماند و در سوز سازهای عاشیقی غمافزاترین ترانه تورکی باشد: (آپاردێ سئللر سارانێ).
تاریخ معاصر این خطه نیز مبهوت بزرگی صدها زن بزرگ در حوادث دوران قاجاریه، انقلاب مشروطه، استبداد رضاخانی و دوره پهلوی دوم میباشد.
خانه مشروطه تبریز در كنار تمامی بزرگ مردان آزادیخواه، از بانوی مبارز دوره قاجار یعنی #زینب_پاشا نیز سخنها دارد. قهرمان دخت آزربایجانی كه چماق در دست به ظلم و جور میتازد و ترانه ی
«زینب پاشا اَلده زوپا
اۆز قویدی بازار اۆستۆنه»
را ورد زبانها میكند.
تئللی زری هم قهرمان دیگری است كه در روزهای خون و آتش انقلاب مشروطه در كنار دیگر بزرگمردان آزادیخواه، بهعنوان سربازی مبارز درسپاه ستارخان میجنگد و سرانجام به شهادت میرسد.
بالا زر خانیم درآخرین روزنبردحماسی مردم خوی باقشون ارمنی به فرماندهی آندرانیک ، درحالی که تپانچه ای دردست داشت وبه سوی دشمن شلیک میکرد وارد معرکه شد و برای جلوگیری ازعقب نشینی مدافعین شهر روسری ازسربرگرفت وفریاد زد من به جای شما می جنگم واین سخن مدافعین درحال عقب نشینی رابازگرداندوموجب پیروزی بر ارمنی ها شد.
الده تاپانچا بالا زرخانیم
گله رم دالینجا بالا زرخانیم
شهریار در منظومهی حیدربابایه سلام خود از زنان ودخترانی چون عمه جان، خانم ننه، ستاره عمه، فاطمه خالا، رخشنده، خجه سلطان عمه، رخساره، فضه خانم، ننه قێز، خانێم عمه و … یاد میكند و در قسمتهایی از این اثر به شرح آیینها و رسمهای زنان در ایام مختلف سال میپردازد.
بله، زمانی که در بسیاری از کشور ها دخترها را زنده به گور میکردند ،تورکان به زن ،لقب خانێم یا همان خانم دادند که در زبان تورکی به معنای (خانِ من) است.