گادتب: در نوشتههایمان موضوع ایرانگرایی و آزربایجانگرایی را شرح داده ایم. در اين مختصر اشاره کوتاهي به اين موضوع ميکنيم. مقصودمان از گفتمان تفکر ایرانی و تفکر آزربايجاني چیست؟ در حال حاضر بین این دو تفکر جنگ هستی و نیستی در جریان است٬ و در این جنگ ما در جبهه آزربایجان جنوبی هستیم.
تفکر ایرانی در تلاش برای نابودی و زیر پا گذاشتن تفکر آزربایجانی است. ملیت ملت آزربایجان جنوبی و سر زمین اشغال شدهاش در معرض محو شدن و نابودی از سوی دشمن است. اگر چه طی بیست سال گذشته حرکت امواج به نفع ما بوده٬ ولی در نهایت تفکر ایرانی، رهائی و آزادی آزربایجان جنوبی را٬ و به تبع آن تشکیل آزربایجان بزرگ را همان نابودی خود میبیند. به این خاطر است که به ملیگرایی ایرانی- فارسی تکیه میکند٬ در حالي که این عین نژاد پرستی است٬ چرا که اين تفکر در تضاد کامل با حیات و پیشرفت ملل غیر فارس است. این ملی گرایی سالم و درست نبوده بلکه نابود کننده و نافی تمام ملل از جمله ترک ها،عرب ها، و سایرین حتی خود فارسها میباشد. اما ملی گرایی ترک آزربایجان جنوبی٬ و در کل٬ ملیت ترک آزربایجان بزرگ در تضاد با هیچ ملیتی بوجود نیامده است و بدان جهت نه تنها مخرب و ویرانگر نیست بلکه سازنده و رهائی بخش نیز میباشد.
همانطوریکه قبلا شرح آن رفت، بر اساس تفکرات ما، ملیت گرايي ما عکس العمل گرا، نافی٬ و مضر نیست بلکه عمل گرا هست. حتی در مبارزه با ایران اشغالگر، برای رهائی، و استقلال (تجزیه طلبی) عکس العمل گرا نيست. به عبارت دیگر٬ ملیت گرايي ما نه در تقابل با ملیت فارس بوده و نه چشم طمع به اراضی فارسستان دارد٬ بطوریکه واقعیت تفکرات ملی ما، حیات و هستی بخشیدن به ملت ترک در وطن خویش است. البته که این یک موضوع ظریف میباشد و ما بعد ها نيز به اين مقوله خواهيم پرداخت.
اکنون در اين مرحله رهايي از اشغال ايران٬ آمدن یا نیامدن ترکها به آزربایجان و یا زمان وقوع آن، و بر عکس٬ وجود ويا مهاجرت چندين ساله فارسها در منطقه چیزی را عوض نمی کند. چنانچه ملت ترک آزربایجان جنوبی استقلال و اداره خویش را برای خود حق مسلّم خود میداند و هیچ کسی و هیچ چیزی نمی تواند او را از این حق محروم سازد. این حق ملت ترک آزربایجان جنوبی زاییده خواسته و تفکرات ملی اوست و از تاریخ و حوادث صد سال گذشته نشأت نگرفته است. خواست ملی خود به خود و در خود ایجاد حق میکند و فقط خواست ملی است که موجودیت میافریند. ملت شدن و غرور ملی هم همین خواست ملی است که بعدها به این موضوع اشاره خواهیم کرد.
به نظر ما تفکر ایرانی در ضدیت کامل با تفکر آزربایجانی است٬ و بر اساس همین تفکر تمام اعمال، گفتهها و نوشتههای بر خواسته از تفکر ايراني بر عليه ما ميباشد. ناسیونالیست ایرانی- فارسی وجود خودش را در دشمنی و تحقیر سایر ملیتها میبیند که بر روی دشمنی با ملیت ترک، عرب و سایرین بنا شده است.
بنیانگزاری یک ملیت٬ بر روی دشمنی با ملیتهای دیگر همان ناسیونالیسمی است که در نهایت به نابودی آنها و خودش میانجامد.
به نظر ما ملی گرایی فارس و نهایتاً ایرانی یک تفکر لرزان و لنگ و ورشکسته است. در هر حال ناسیونالیسم ایرانی- فارسی به عنوان نابودگر برای ما، و در عين حال برای ملت فارس نیز کارآیی نخواهد داشت. چنانچه در تاریخ عاقبت چنین ملی گراییها واضح و روشن است٬ لذا این ملی گرایی ایرانی- فارسی بر طبق دلایل کلی تفکراتش و توضیحات ارائه شده در این نوشته مختصر، در یک مسیر انحرافی و اشتباهی حرکت میکند.
من به پوچی تفکرات ملی ایرانی- فارسی٬ و انفجار قریب الوقوع سياستهاي ارتجاعي ضدّ ترک و ضدّ عرب آنها در مقابل دیدگانشان معتقدم. با تلاشهای رهائی بخش ما، تفکر ایرانی در برابر تفکر ملی گرایی اذربایجانی روز بروز در حال عقب نشینی و افول میباشد.
اوغوز تورک