گادتب: در خبرهای دو روز پیش چنین آمده است که ؛ «مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت رژیم ایران فاش ساخت که پایه طرح توافق راهبردی ۲۵ساله با چین به درخواست مستقیم خامنهای از شیجینپینگ گذاشتهشده ودیگران همه مجری اوامر ولایی هستند» .
به نظر میرسد قرارداد اجباری دیکتاتور ایران با رژیم متهدش چین، باز هم بر اساس منفعت شخصی اش باشد. چرا که در سالیان اقتدارش هر تصمیم قاطعی از روحیه تمامیت خواهیش نشات میگیرد و احدی را جرات اظهار نظر بر روی اوامرش نبوده است. جابجایی شطرنج وار اشخاص بیتجربه نزدیک به بیت رهبری در پست های کلیدی نظامش نیز در حفاظت از جغرافیای ایران و سیستم دیکتاتوریش بوده است.
با برسی منابع تاریخی،بعد از حاکمیت تورکان بر ممالک محروسه خودشان، خاندان لائیک پهلوی سالیان درازی دست نشانده آمریکا در جغرافیای ایران نام بوده اند و انگلیس منافعی در این میان نداشت و این قضیه به مزاج انگلیس خوش نمی آمد ، چاره جز تغییر سیستم به وسیله انقلاب آنهم از نوع دینی و شروع دوران انگلیسی بود. شخصی را باید بر این پست میگماشتند که مطیع اوامر باشد و جز یک روحانی بی سواد متعصب و گوش به فرمان نمیتوانست باشد .نقشه پشت پرده آشکار شده بود، خمینی باید این سرّ را جوری سرپوشی میکرد و با حمله های لفضی ظاهری به لندن، گماشته گیش را انکار میکرد. این خصلت رژیم ایرانی اسلامی است که در ظاهر دشمن ورزی کند ولی در باطن دم تکانی.
اما بعد از اقتدار خامنهای طرز و شیوه حکومت اسلامی باید تغییر میکرد، باز هم نقشه ها بر باد شده بود و همه میگفتند آخوند ها از تخم انگلیس هستند و از سیستم قدیمی انگلیسی به سیستم روسی تغییر جهت داده میشد،این نوع اقتدار در شوروی سابق، جواب گوی دیکتاتور های زمان خود بوده است. انگلیس متفق سرسخت آمریکا بود و روسیه رقیب اتمی آمریکا.با این تعابیر، قلاده روسی شایسته دیکتاتور یک دست بود و دستورات لندن باب طبع سید علی نبود و انتظارات باید با متد روز تنظیم میشد هم اینکه دو دیکتاتور مثل هم نمیتوانستند حکم برانند و ولی امر مسلمین جهان! یک پله باید بالا میرفت تا خون خواریش رنگ و بوی تازه ای به خود میگرفت و ولایت فقیهی که برازنده خمینی نبود، خامنهای باید برپا میکرد و معنای واقعی دیکتاتوری دینی را ثابت میکرد.
سیستم قلع و قمع روسی با روحیات خامنهای مطابق بود و هر تصمیمی کرملین میگرفت آغا بدون کم و کاستی اجرا میکرد، تا اینکه بحث قدرت های هسته ای موضوع روز دنیا شد و روسیه از آمریکا عقب افتاده و دایره اقتدار دیکتاتور ایران تنگ تر می شد و مهره های بیرونیش توسط آمریکا شکار میشدند، سید علی چاره دیگری باید میکرد و حنایش دیگر رنگ نداشت .
بهترین و کم خرج ترین گزینه، استفاده از منابع زیرزمینی باد آورده برای بقای نظامش میتوانست باشد، سفره باز و پرچرب ، موقتی هم باشد دوستان بیشماری را برای حفظ منافع سید علی جمع میکرد و حلقه محافظتی امنی در مقابل قدرت های جهانی که قصد ساقط کردنش را دارند محیا می کرد.
در این میان پکن رقیب سرسختی را پیش رویش احساس میکرد اما هنوز توان رویارویی با ابرقدرت جهان را داشت ، ولی روسیه پدر معنوی دیکتار ایران، در میان این دو ابرقدرت جایگاهش را رفته رفته از دست میداد و وقت عوض کردن قلاده برای سید علی فرا رسیده بود.
در مقابل حملات نظامی اسراییل و آمریکا، نگهبان و آغا بالا سر جدید میتواند پکن باشد چرا که ارزش ذخایر رو به تهی زیرزمینی ایران را، چین بهتر از روسیه میداند و در ازای این منابع و باج دهی ، حفاظت از تمامیت ارضی ایران و سیستم دیکتاتوری شیعی خامنهای تا چند سال تضمین میشود.