گادتب: تقسیمات کشوری ایران سنخیتی با الگوی قدیمی زیستی آذربایجان ندارد. این تقسیمات رودها، راهها، طایفهها و معاشرت ما را تکه تکه کرده نظم کهن اقلیم و مردم ما را برهم زد.
پیش از این تقسیمات مصنوعی، ساختار اجتماعی شهرها و روستاهای آذربایجان نه براساس شهرستان و استان که بر اساس «منطقه و محال» بود. منطقهها واحد کوچکتری بودند که در تقسیمات جدید با مرکزیت شهر یا روستایی بصورت بخش یا شهر درآمدند.
واحد بزرگتری که از چند منطقه تشکیل شده و از نظر اقتصادی و اکولوژیکی یک مجموعه مستقل بود محال بود که امروزه هر محال، مانند محال مغان به شهرهای گرمی، بیلهسوار، جعفرآباد، پارسآباد و اصلاندوز و محال قرهداغ به شهرهای اهر، هریس، ورزقان، کلیبر و خمارلو به چند شهر تقسیم شدهاند.
اقتصاد منسجم و پیوسته سنگ بنای محال بود که در مناطق روستایی و شهری با چند بازار هفتگی مرتبط مشخص میشد و این بازارها هنوز در محال گونئی (شبستر)، مراغه و … پابرجا هستند و هر روز هفته در یکی از شهرهای آن محال بساط دارند. اگر اقتصاد محال بر پایه زندگی عشایری بود به مجموع ییلاق و قشلاق یک محال میگفتند که در ادواری عبارت مشکین- مغان بیانگر یک محال بود.
جمهوری آذربایجان این شانس را داشته که ساختار اجتماعی و تاریخی آن دستخوش تغییر نشده و تقسیمات جدید مبتنی بر همان نحوه زیست قدیمی سامان یافته است. تقسیمات اداری آن کشور شامل چهارده محال است که به خاطر اقتصاد همگن هر محال، به هر محال یک رایون اقتصادی میگویند و هر رایون اقتصادی به چهار یا پنج شهر تقسیم شده که محال زنگهزور شرقی شامل کلبجر، لاچین، قبادلی و زنگیلان و محال قاراباغ شامل خانکندی، شوشا، خوجاوند و… است و دقیقا مانند محالهای عشایری ما، برای نامیدن برخی محالها مانند محال قازاخ- تووز، محال میل- مغان از دو نام ییلاق و قشلاق استفاده میشود.
محال آران یکی از محالهای آذربایجان است و ایرانگرایان اصرار دارند این نام را به کلیت آذربایجان تعمیم دهند. این کار مانند یزد گفتن به همه ایران است. ولی در مصوبه اخیر شورای شهر تهران، نام آران نیز در کنار نام محالهایی مانند لنکران و سالیان دیده میشود که یا آقایان از آران نامیدن کلیت آذربایجان عقبنشینی کردهند یا آنها از وجود محال آران بیخبرند و این نامگذاری همچنان به قصد انکار نام آن کشور صورت گرفته است.