گادتب: قیام دوم مردادماه 1400 مردم تورک تبریز در حمایت از ملت عرب الاحواز نقطه عطف مهمی در اتحاد ملت های تحت ستم در ایران بود. بسیار طبیعی است که اپوزیسیون مرکزگرای ایران شهری هرگز نخواهد توانست ابعاد این قیام را تجزیه و تحلیل کند. متاسفانه اپوزیسیون مرکزگرای ایرانشهری با انکار واقعیات درون جامعه ایران کمک بسیار بزرگی به بقای رژیم تمامیت خواه ولایی می کند. نشنیدن صدای ملت آذربایجان و الاحواز هزینه بسیار سنگینی را بر همین اپوزیسیون مرکزگرای ایرانشهری تحمیل خواهد کرد و راه رسیدن به آزادی و دمکراسی در ایران را پر پیچ و خم خواهد نمود. این اوپوزیسیون می توانست واقعیت های تبریز و الاحواز را بهتر ببیند و بدور از ایدئولوژی نژادپرستی مرکزگرای فارس محور زمینه را برای سقوط هرچه سریعتر رژیم فراهم آورد ولی افسوس آنقدر در چنبره خودشیفتگی فارس گرایی و مرکز گرایی به دام افتاده است که نه گوشی برای شنیدن و نه چشمی برای دیدن دارد.
مردم تبریز امروز شعارهای بسیار مهمی سر دادند که هر کدام از آنها پیام های سیاسی مهمی داشت.
1. “آذربایجان-الاحواز اتحاد اتحاد”. این شعار کاملا آگاهانه و با احترام به هویت عربی ملت الاحواز سر داده شد. در ده روز گذشته ملت عرب الاحواز همه شعارهایشان را به عربی سردادند تا دنیا بداند که این ملت در معرض انکار هویتی است و آذربایجان با تایید این هویت نشان داد که به عمق فاجعه ای که در الاحواز اتفاق افتاده آگاه هست و درد مشترکی با ملت عرب الاحواز دارد و این فریاد اتحاد، یک اتحاد استراتژیک برعلیه هر نوع جریان تمامیت خواهی است که می خواهد با انکار ملت های تورک و عرب و استثمار آنها به حیات ننگین خود ادامه دهد.
2. ” نه شاهچی یم نه شیخ چی، ملت چی یم ملت چی”. این شعار نیز جواب محکمی بود به کسانی که جنبش ملی آذربایجان را یا می خواهند به سپاه و اطلاعات و یا طرفداران شاه منصوب کنند. این شعار آشکارا بیان می کند که ملت آذربایجان به خودآگاهی ملی و تورکی رسیده و با دوری از هر گونه حرکت فاشیستی مذهبی و یا فارس گرا بصورت مستقل به دنبال احیای هویت ملی خویش است.
3. ” آزادلیق، عدالت و میلی حکومت”. ملت آذربایجان برخلاف تحریف های تاریخی صورت گرفته بهترین دوران زندگی خویش در قرن معاصر را در حکومت ملی به رهبری سید جعفری پیشه وری تجربه کرده است. حکومتی که در آن برای اولین بار زنان حق رای پیدا کردند، به زبان خویش درس خواندند، دانشگاه تبریز احداث شد، خیابان های تبریز آسفالت شد، رادیو تبریز ایجاد شد و ملت آذربایجان طعم واقعی آزادی و دمکراسی را حس کردند (به کتاب گذشته چراغ راه آینده- نوشته جامی مراجعه شود). بر همین اساس تبریز با صدای بلند فریاد زد که هم آزادی، هم عدالت و هم حکومت ملی می خواهد.
4. “بیز اولمه یه حاضیریک- بابک ین سربازیک”. پیام این شعار نیز این بود که ملت تورک آذربایجان همانند بابک خرمدین از ظلم و جور حکومت مذهبی به تنگ آمده است و برای رسیدن به حقوق خویش آماده جانفشانی است. اگرچه از منظر رژیم بابک یک کافر هست ولی از منظر ملت آذربایجان بابک یک قهرمان ملی است و ملت آذربایجان با این شعار می خواهد به نوعی فریاد جدایی دین از سیاست و رویکرد لائیک و سکولار خویش را به رخ جهانیان بکشد.
5. “آذربایجان اویاخدی-خوزستانا دایاخدی” این شعار هم نوعی اظهار همدردی با کلیه ساکنان استان خوزستان اعم از عرب و غیرعرب دارد که قربانی سیاست های ناکارآمد عامدانه رژیم جمهوری اسلامی شده و محیط زیست خود در کرخه و کارون را از دست داده اند. همچنانکه آذربایجان نیز دریاچه ارومیه خویش را از دست داده است.
تلاش برای تحریف شعارها و مطالبات ملت های عرب الاحواز و تورک آذربایجان شکاف های قومی و ملی را عمیقتر خواهد کرد و هیچ سودی برای اپوزیسیون مرکزگرای ایرانشهری فارس محور نخواهد داشت. بجای تحریف شعارها باید واقعیت ها را شنید و دید. تنها در این صورت هست که می توان بنیان رژیم را برچید و بجایش حکومتی آزاد و دمکرات تاسیس نمود. حکومتی که در آن اتحاد ملل عرب، تورک، کورد، فارس و بلوچ نه براساس زور بلکه براساس تفاهم متقابل و بصورت داوطلبانه باشد.
آذربایجان به پاخواست و فرصتی طلائی را تقدیم مخالفان رژیم در داخل و خارج کشور نمود. فرصتی که اگر قدر آن دانسته شود و خواسته هایش به رسمیت شناخته شود می تواند با همراهی دیگر مناطق ایران لرزه بر اندام دیکتاتوری مذهبی در ایران بیاندازد و کار رژیم را یکسره کند.
تبریز، شنبه دوم مردادماه 1400، وحید علیزاده روزنامه نگار آزاد