گادتب: اخیرا مطلبی با محتوای سراسر نفرت پراکنی در روزنامه همشهری با عنوان «چرا این تراکتورسازی را دوست نداریم» درج شد که با واکنش گسترده هواداران تراختور و عذرخواهی ضمنی مدیر مسئول روزنامه همشهرى همراه بود.
آقای بهروش برای دوست داشتن هر تیمی جایز بودند و میتوانستند در وصف آن قلم فرسایی کنند اما در بیان دوست نداشتن یک تیم دیگر بخصوص در حق تیم پرطرفداری مثل تراختور باید خیلی احتیاط میکردند
بهروشی که زبان فوتبال را میفهمد بد روشی را برای ابراز دوست نداشتن تیم تراختور انتخاب کردند درست مثل شیطنت و عمل تحریکآمیز یک بازیکن مقابل بازیکنان یا هواداران تیم مقابل آن مطلب نیز مستوجب جریمه اخراج و محرومیت از یک روزنامه رسمی بود.
ایشان در همان بدو کلام حتی وقتی به ظاهر میخواهند از تیم تراختور کمی تعریف هم بکنند از کلماتی با بار منفی مانند «ریخت و پاشهای بی سابقه زنوزی» استفاده میکند.
و در همان اول می نویسند:
«یک مسئله بهشدت آزاردهنده در مورد تراکتورسازی این است که این تیم به زبان «فوتبال» حرف نمیزند».
که البته منظور ایشان از حرف نزدن به زبان فوتبالی همانا حرف نزدن تراختوریها به «زبان فارسی» است که ایشان را به شدت آزار میدهد چیزی که در سطر به سطر مقاله وی مستطر است.
گرچه شرح همه افاضات این آقا و جواب مبسوط به آنها در حوصله این مقال نمیگنجد اما برای یادآوری مواردی ذکر میشود.
آقای بهروش باید بهتر بدانند تراختور تنها معادل «تبریز» نیست این تیم همچنین معادل «آزربایجان» و «تورکهای ایران و جهان» است. و این معادلات را دوستداران این تیم تعریف و تعیین میکنند و اگر شما دوست ندارید این حق را هم ندارید که برای دیگران تعیین تکلیف کنید.
نام تراختور و پرچم آن دیگر نام یک تیم معمولی فوتبال نیست یک نماد هویتی و فرهنگی هم است. وقتی که ورزشکاران تیمهای دیگر فوتبال آزربایجان حتی در رشتههای دیگر ورزشی در جشنهای قهرمانی پرچم تراختور را بالا میگیرند این معادل همان همبستگی عاشقانه است همان چیزی که ما به آن افتخار میکنیم و شما از آن واهمه دارید، نترسید این پرچم یک کشور بیگانه نیست!
آری تراختور تنها یک تیم مدعی قهرمانی نیست کارکردهای فرهنگی این باشگاه ریشهدار و بزرگ هم از فوتبال حرفهایش کم ندارد. در واقع همین ریشه فرهنگی و تفاوت ماهوی است که باعث تکدر خاطر امثال شما میشود
اگر این تفاوت و تکثر فرهنگی را قبول نمیکنید و برنمیتابید این مشکل خود شماست که ریشه در نژادپرستی، تکبر احمقانه، جاهلیت و نادانی شما دارد. شما با زبان فوتبالی خود در دربی پایتخت سر همدیگر را میشکنید و میلیاردها خسارت به بیتالمال وارد کنید ولی بهتر است یک بار برای همیشه این را بفهمید که فرهنگ ما چیز دیگری است.
شعار «آزربایجان تیملری – فرق ائلمز رنگلری» تنها برای رقابت تراختور – ماشین نیست این شعار حتی در سایر دربیها مثلا در رقابت والیبال اورمیه – تبریز هم طنین انداز میشود اگر هدف از ورزش گسترش فرهنگ همبستگی و دوستیهاست باید به جای بهانهتراشی و نکوهش به این ورزشکاران و طرفداران جام اخلاق را هم داد.
آقای روزنامهنگار!
شما که مدعی سنگ باران تماشاگران استقلال و پرسپولیس در استادیوم سهند تبریز هستید اگر توانستید تنها یک قلوه سنگ در استادیوم و سکوها نشان دهید حق با شماست اما صندلیهای شکسته ۱۰۰ استقلالی در طبقه بالا که قبل از شروع بازی به سمت تراختوریها در سکوهای پایین و کناری پرتاب میشد با زبان بی زبانی از فوتبال کثیف و فحاش شما پرده بر میدارند. شما که هیجانات گزارشگر تلویزیونی را که بخاطر جذابیت کار لاجرم بخشی از هنر و خلاقیت اوست شماتت میکنید خود متهم به دروغگویی، نفرت پراکنی و نژادپرستی هستید.
وقتی که می گوییم، «آزربایجان وار اولسون – ایستمهیین کور اولسون» دقیقا به این مقولات و عناصر اعتراض داریم
لطفا به ما درس زبان فوتبال و تعصب تیمی را ندهید! حفظ نظم و تمیزی استادیوم احترام تماشاگران به همدیگر و میهمانان جزیی از فرهنگ ماست
در مقابل بهتر است فکری به حال فحاشیها و برخوردهای فیزیکی دربی کثیف پایتخت بکنید، صندلیهای شکسته و خسارات وارده به استادیومها را برآورد کنید، شکستن شیشههای اتوبوسهای عمومی و سواریهای شخصی و حتی آتش زدن آنها دیده بودیم اما تبلیغ تغییر ارزشهایی مثل «حزب و وطن و همسر» را هم در معادلات فوتبالی از شما شنیدیم جل الخالق!
ببینید چه کسانی علاقه به تیم تراختور و پرچمش را نشانه تجزیه طلبی میدانند.
لطفا ما را با فهم ابتر خود و دعوای گرمابهای سرخابی نسنجید. شما عاجز از درک شور و شعور تراختوریها و شعارهای فرهنگی – اجتماعی هواداران آن هستید.