گادتب: سید جواد طباطبائی در یکی از افاضات خویش برای اینکه خود را از اتهام فاشیستی بودن افکارش مبرا نماید، با مغلطهگری تمام به انکار فلسفه وجودی فاشیسم در عصر حاضر میپردازد و مفهوم آن را در حد یک واقعیت تاریخی معطوف به گذشته، تقلیل میدهد. اگر بخواهیم با نگاه تقلیلگرایانه وی به موضوعات پیرامون خویش نگاه کنیم بسیاری از مفاهیم کابردی در حوزههای فلسفی، اجتماعی، سیاسی و… مفهوم خود را از دست خواهند داد و این امر گریبانگیر اندیشههای به ظاهر فلسفی ایشان نیز خواهد شد. واقعیت این است که فاشیسم به عنوان یک واقعیت تاریخی در ایتالیای دوران موسولینی به تاریخ پیوسته است، اما به عنوان یک شیوه نگرش به خود و دیگران در فکر سیاسی مردم جهان همچنان پابرجاست.
در میان رسانههای فارسیزبان شاید هیچکدام به اندازه بیبیسی فارسی بر #حرفهای و #بی_طرف بودن خود تاکید نمیکنند. تا جایی که هر روز این واژگان در بخشهای مختلف خبری تکرار میشوند. با این وجود، درک نادرستی این ادعا چندان هم سخت نیست. کافی است نگاهی به تیتراژ آغازین بخشهای خبری آن بیندازید. در میان تصاویر متعددی که پشت سر هم نمایش داده میشوند، هیچ اثری از جلوههای نمادین #آذربایجان نخواهید دید. امری که به هیچ وجه تصادفی نیست و فعالیت چندین ساله این رسانه، گواه آن است که دستاندرکاران آن گرفتار فاشیستیترین افکار #نژادپرستانه از نوع #آریایی هستند.
بیخود نیست که موضعگیری این رسانه در خصوص #ترکیه و حتی جمهوری آذربایجان همواره #مغرضانه و تخریبگرانه بودهاست و بیجهت نیست که اخبار منطقه آذربایجان و مخصوصاً اخبار مربوط به فعالین مدنی این منطقه، تا حد امکان در این رسانه #بایکوت میشود و اگر چارهای جز پوشش خبری آن هم نداشته باشند، به یک پوشش ناقص و گذرا اکتفا مینمایند.
در سوی دیگر این ماجرا اخبار مربوط به کردهای منطقه همواره با بزرگنمایی تمام و #جانبداری آشکار در این رسانه پوشش داده میشود تا حدی که علاوه بر متن اخبار و گزارشهای پخش شده، لحن و بیان و حتی حالت چهره گزارشگران این رسانه هم به خدمت گرفته میشوند تا مخاطب را به سمتی ببرند که این رسانه میخواهد (نمونه آن را دیشب در گزارش #نفیسه_کوهنورد در خصوص #عفرین دیدیم. علیرغم اینکه وی سعی داشت به مخاطبان القا نماید که همه جا امن و امان است و ترکیه نتوانسته کاری از پیش ببرد، با این حال، احساسات کرددوستانه این #گزارشگر به اصطلاح حرفهای و بیطرف آن قدر تحت تاثیر قرار گرفته بود که صدای بغضآلود، سیمای بهتآلود و چشمان نگرانش تصویری را خلق کرده بود که گویی مخاطب در یک سالن نمایش نشسته و به تماشای تئاتری از نوع تراژدیش میپردازد).
ابعاد جانبداری و نژادپرستی در برنامههای این رسانه به حدی گسترده است که ذکر آنها بحث را به درازا خواهد کشید. رسانهای که علیرغم انتشار گزارشهایی از سوی مراجع معتبر بینالمللی در خصوص ارتکاب گروههای زیادیخواه کردی به جنایاتی همچون #پاکسازیهای_قومی اعراب و ترکمنهای عراق و سوریه، تا حد امکان سکوت کرد. آن چه مسلم است بیبیسی فارسی با این اقدامات خود اعتماد مخاطبینش را به کلی از دست میدهد و این بزرگترین آسیب برای یک رسانه خبری است. بیبیسی فارسی باید بداند که مخاطبینش در هزاره سوم میلادی به سر میبرند و به انواع و اقسام رسانههای خبری دیگر دسترسی دارند و انعکاس جانبدارانه رویدادهای جهانی و محلی تنها و تنها اعتبار رسانهای آن را از بین خواهد برد.
پینوشت: هر چند موضوع اصلی این مطلب کردها نیستند ولی همچون تمامی نوشتههایی که در خصوص آنها نوشتهام باید تاکید نمایم که به عنوان یک ترک آذربایجانی، هیچ دشمنی با کردها ندارم و همواره بین ملت رنجدیده کرد و گروههای زیادهخواه کردی تفاوت قائل شدهام. گروههایی که به رغم تجارب مبارزاتی فراوانشان همچنان فاقد درک سیاسی واقعبینانهای از وضعیت خویش و ملت کرد هستند و همچنان بازیچه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای باقی ماندهاند. اینها اگر ذرهای درایت سیاسی داشتند، درست چند ماه پس از ماجرای کرکوک دوباره به آمریکا دل نمیبستند. کوتاه سخن اینکه، به زعم اینجانب، سرنوشت #ملت_کرد با سرنوشت #ملت_ترک و سایر ملل همسایه گره خورده است و چاره کار در #تعامل و همراهی با این ملتهاست نه دلبستن به قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای.