گادتب: اصغر پارسا نوه مرحوم علی اصغر پارسا از سران مشروطه خواه خوی بود که بعدها با مهاجرت و اسکان در تهران، جزو دسته ملیون زمان مصدق گردید. خاطرات وی علیرغم نگاه منفی به بُعد ترکی آذربایجان حاوی حقایقی درباره چگونگی اجباری شدن زبان فارسی در مدارس آذربایجان و خوی، مکالمه مصدق به ترکی و تالیف گرامر ترکی توسط وزیر فرهنگ مصدق در زندان می باشد. خاطره زیر برای سالهای قبل 1312 شمسی می باشد…..
« تا کلاس سوم ابتدایی ما در مدرسه به ترکی درس می خواندیم و با معلمها به ترکی صحبت می کردیم. بعد بخشنامه شد که فقط به فارسی صحبت و تدریس بشود. هم برای معلمان و هم برای ما مشکل عظیمی بود که به فارسی حرف بزنیم و درس بخوانیم.
یادم هست در کتاب علم الاشیا ذکری از بادکنک شده بود. نه معلم و نه ما نمی دانستیم تلفظ این کلمه چیست؟ معلم می گفت بادکَنَک و ما هم همینطور یاد گرفتیم. بعدها که به تهران آمدم دیدم تلفظ درست آن چیست.» ص: 26
وی در باره مصدق سالهای 30 هم می نویسد: « بعد از اینکه دکتر مصدق پدرم را شناخت به ترکی به من گفت: تورک اوغلی حالا فهمیدی کی هستی برو به سلامت. آقای دکتر مصدق ترکی هم حرف می زد ولی به لهجه قزوینی، نه لهجه ای که ما در آذربایجان داریم..» ص: 72
وی درباره کتاب گرامری که وزیر فرهنگ دولت مصدق در سال 1332 در زندان نوشته بود می نویسد: « دکتر آذر وزیر فرهنگ مرحوم مصدق و استاد امراض داخلی در دانشگاه بود. ایشان اصلا اهل آذربایجان بود ولی مثل خیلی از خانواده هایی که از آذربایجان رفتند و در مشهد بودند ولی ترکی را صحبت می کرد و همان خصلت آذربایجانی را داشت.
آقای دکتر آذر به قدری پشتکار داشت که در زندان برای زبان ترکی یک دستور زبان هم نوشت. چون حق¬¬شناس و زیرک¬زاده هم با ما بودند و می خواستند از دوره زندان استفاده کنند و ترکی یاد بگیرند او در آن جا برای اینها یک دستور زبان ترکی نوشت. من هم برای آنها از هوپ¬هوپ نامه صابر قطعاتی را نقل کردم که علاقمند شدند و گفتم خانواده یک نسخه از آن را برایم به زندان فرستادند و گاهی با هم هوپ¬هوپ¬نامه می خواندیم». ص: 170-171 « فرزند خصال خویشتن، خاطراتی از نهضت ملی، اصغر پارسا، به کوشش علی پارسا، نشر نی، تهران 1389، چاپ دوم »