پنج‌شنبه , مارس 28 2024
azfa

روایت هایی تاریخی از سیل سال ۱۳۱۳ تبریز

گادتب: به بهانه سیلی که این روزها کام برادرانمان را تلخ کرده است چند صفحه از تاریخ تبریز را ورق می‌زنیم و داستان سیل تاریخی شهر را می‌خوانیم؛

به عمارتی می‌رسیم که در سیل مدفون شد؛ از تدبیری می‌خوانیم که شهردار وقت اندیشید و به میراثی از او می‌رسیم که چندی پیش فروریخت.

روایت نخست: وقتی باران بند نیامد

داستان به روزگار رضا پالانی برمی‌گردد به  هشتم مرداد ماه سال ۱۳۱۳ و آن عصر وحشتناک که باران بند نیامد. هیچ چیز در شهر خبر از سیل نمی‌داد؛ همه گمان می‌کردند بارانی شبیه همیشه خواهد بارید. اما وقتی «میدان چای» و «قوری چای» از آب باران لبالب شد دیگر مسیل تحمل حجم آب را نداشت و کم کم خیابان‌های شرق تبریز زیر آب رفت. اما این سیل ۳ ساعته تنها به شرق تبریز بسنده نکرد؛ تا میدان راه‌آهن در غرب رفت و محله‌های اهراب و کوچه باغ و شاه‌آباد را هم بی‌نصیب نگذاشت.

بحرانی‌ترین و دردناک ترین قسمت این سیل زمانی بود خیابان پهلوی (امام کنونی) را پشت سر گذاشت و به سمت مکان کنونی عمارت استانداری رفت یعنی جایی که عمارت باشکوه عالی قاپو تبریز ایستاده بود.

روایت دوم: عمارتی که سیل از تبریز گرفت

عمارت عالی قاپو به گفته برخی مشابه مدل عمارت عالی قاپوی اصفهان بود. این ساختمان بنا به قولی در روزگار صفویه ساخته شده‌بود و در عصر زندیه آئینه‌کاری‌های باشکوهی بر آن اضافه شد. این عمارت چهارطبقه روزگاری محل حکومت عباس میرزا نایب السلطنه بود. ناصرالدین شاه وقتی هنوز شاه نشده بود و ناصرالدین میرزا بود با رویای رسیدن به «عمارت شمس العماره تهران» این بنا را شمس العماره خواند. مظفرالدین شاه این بنا را تعمیر کرد. حیاطش مامن و مجمع هیات حسینی در روز عاشورا بود و «دسته باشی‌ها» در همان حیاط از دست امیر و ولیعهد طاق و شال هدیه می‌گرفتند. دوره رضا پالانی اما به این عمارت وفا نکرد. ابتدا در روزگار استانداری ادیب السلطنه سمیعی آتش به جانش افتاد و بعد هم سیل شوم سال ۱۳۱۳ این بنای پر خاطره و کم‌نظیر را از دامن تبریز برچید. آنچه که باقی ماند را حسنعلی منصور برداشت تا به جایش استانداری امروز را بنا کند.

روایت سوم: تدبیری که شهردار اندیشید

خلاصه که سیل تبریز را فلج کرد. از خیابان‌ها جز لجن‌زاری نماند و بیش از ۱۳۰۰ مغازه از بین رفت. هرچند این فاجعه تلفات جانی نداشت اما تقریبا دمار از روزگار کسبه درآورد و خانه‌ها را ویران کرد. تیرهای تلگراف را کَند تا هیچ کس از بلایی که بر جان شهر رفته بود خبر نداشته باشد. دولت مرکزی روز ۱۱ مرداد از سیل آگاه شد و بلافاصله نمایندگان و چهره‌های سرشناس حکومتی به تبریز آمده‌اند. شهرهای مختلف به جمع‌کردن کمک مشغول شدند، تجار تبریزی ساکن مرکز هرچه از دستشان برمی‌آمد روانه شهر کردند. میرزا محمودخان جم وزیر کشور کابینه فروغی در شهر حاضر شد و تا ۱۱ شهریور همان سال از تبریز خارج نشد تا اقدامات سرعت بیشتری بگیرد.

در این میان اما شهردار به چیز دیگری می‌اندیشید. ارفع‌الملک جلیلی می‌دانست که اگر این اتفاق یک بار به وقع پیوست پس می‌تواند بارها و بارها اتفاق بیافتد پس به دنبال چاره‌ای گشت تا تبریز را برای همیشه از سیل در امان نگه‌دارد.

هنوز یک سال از وقوع سیل نگذشته بود که ارفع الملک ۲ میلیون تومان برای ساخت سیل‌بند و عریض‌تر کردن مسیر ۱۲ کیلومتری میدان چای و قوری چای جلب کرد. بدین ترتیب یک شهردار با کفایت توانست تبریز را برای همیشه از شر سیل در امان نگه دارد. اما داستان وقتی جالب‌تر می‌شود که ارفع الملک جلیلی با ابتدایی‌ترین وسایل ممکن و با بودجه حدود یک میلیون تومان این پروژه را به اتمام رساند. شهردار تبریز با ته‌مانده بودجه ساخت سیل‌بند، عمارت باشکوه شهرداری یا همان عمارت ساعت را ساخت.

خدمات ارفع‌الملک البته در همین حد باقی نماند او برای نخستین بار دارالمجانین را در شهر تبریز بنا نهاد تا بیماران روانی را پناه دهد.

ارفع الملک جلیلی شهردار تبریز

روایت آخر: تراژدی خانه‌ای که فروریخت!

داستان شهردار دانای شهر تبریز به تراژدی می‌رسد که تبریز امروز نتوانسته‌است خانه این شخصیت مهم و تاثیرگذار را –که تبریز را یک بار و برای همیشه از سیل نجات داده- تملک کند. شاید نگه‌داری این خانه و تبدیل آن به موزه کوچکترین کاری بود که تبریز می‌توانست برای شهردارش انجام دهد. اما در دی ماه سال ۹۷ سقف این خانه زیبا و منحصر به فرد که در خیابان شهید بهشتی(منصور) تبریز چشم هر رهگذری را به خود مشغول می‌کند؛ فروریخت.

 

 

 

 

دوباره امتحان کنید

پاشینیان: ارمنستان «دولت در تبعید قاراباغ» را به رسمیت نمی‌شناسد

گادتب: نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، در جلسه کابینه دولت این کشور در واکنش به اظهارات …

تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت وحید اصغری، نوجوان هفده‌ساله تبریزی

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، وحید اصغری، دانش‌آموز هفده‌ساله ساکن شهر سهند تبریز، علیرغم گذشت …

دیدگاهتان را بنویسید