گادتب: تاکنون دیدهاید یک نشریه ادبی فارسی به معرفی دفتر شعر، مجموعه داستان و یا یک رمان تورکی منتشر شده در کشور بپردازد؟ یا نه، یک ناشر به ترجمه این آثار کمر بندد؟ یا سراغ دارید که یک سایت فرهنگی بخشی را به معرفی آثار مذکور اختصاص دهد؟ من سراغ ندارم. حتی در مجله آدینه هم ندیدم! چرا؟
هنوز هم دیوان نسیمی و فضولی ترجمه فارسی ندارند. تز دانشگاهی در مورد این دو شاعر و اندیشمند نوشته نمیشود. هنوز به جز دفتر حیدربابا هیچ دفتر دیگری از شاعران طراز اول تورکینویس در قرن رو به اتمام حاضر ترجمه فارسی ندارد. از شاعرانی که در تورکی سرآمد شهریار هستند.
کمتر کسی اسم حمیده رئیسزاده(سحر) را شنیده و حبیب ساهر را برخی افراد محقق به واسطه شعر فارسیاش میشناسند. بولود قراچورلو(سهند) ناشناخته است و از اشعار و ترجمه تورکی مثنوی و معنوی حیدر عباسی(باریشماز) هیچ گزارشی منتشر نشده است.
جوانترها نیز سرنوشت مشابهی دارند. نه کسی شعر سه دهه اخیر آزربایجان را میشناسد و نه خبری از رماننویسی در حال اوج تورکی دارد. سالانه دهها دفتر شعر، کتاب داستان و اثر تحقیقی و تالیفی به تورکی منتشر میشود اما رسانه فارسی در داخل و خارج چشم بر آن میبندد. چرا؟
چرا تنها ماده خام برای قضاوت در مورد افکار جدید در آزربایجان اخبار معیوب و یا دروغپردازانه از سکوهای طرافداران تیم تراختور آزربایجان است؟ چرا ادبیات مکتوب آزربایجان برای شناخت افکار جدید جامعه تورک مورد سنجش قرار نمیگیرد؟
آیا نه این است که در مورد آزربایجان قصد فقط بر سرکوب این افکار جدید و حرکت رو به گسترش هویتگراست؟ آیا این نیست که در اصل خود زبان تورکی هدف حمله است و اتفاقا این همه را بهانه میکنند تا به خیال خود بتوانند تورکینویسی و تورکیخوانی را تهدیدی امنیتی بخوانند؟
نه تنها استادیوم تبریز رویکرد فاشیستی ندارد بلکه تاکنون زبان آزربایجان به فاشیسم نچرخیده است. شاکله ذهنی بسیاری از نویسندگان آزربایجانی حتی ناسیونالیستی هم نیست و گاه تنها فرمی از بیان ملی، ادبیات اومانیستی و... تورکی را ملبس میکند.
اما این که بخواهید به جنگ زبان تورکی بروید یک بازی پیشاپیش باخته را برگزیدهاند. انتخاب زبان تورکی از طرف نسل جدید تنها انتخاب یک ابزار ملی نیست. این انتخاب برجستهترین بروز یک رنسانس فرهنگی و هویتی در آزربایجان است. این امتداد بیش از یک قرن تلاش برای تغییر و ساختن دنیای نو است.