این سوال من نیست. من دهه شصت و بعدترش را میشناسم و فراموش نکردهام. او در آن دهه و دهه بعد آن و دهه بعدترش امام جمعه مرکز استان بود. کسی که در همه چیز استان قدرت دخالت و گاهی حق وتو دارد. استاندارها و نمایندهها میآیند و میروند ولی وی ثابت است.
وقتی خشکی دریاچه اورمیه آغاز شد او امام جمعه بود. وقتی قاچاق به یکی از محورهای اقتصاد آذربایجانغربی تبدیل شد او در قدرت بود. در زمان او مثل هر جای دیگری در کشور در حوزه کاریش هر نوع فعالیت سیاسی، اجتماعی و رسانهای میتوانست عواقب امنیتی به دنبال داشته باشد.
اما چرا کسانی ملا حسنی را پدر آزربایجان لقب میدهند؟ چرا این لقب را مثلا به پروفسور یوسف ثبوتی نمیدهند؛کسی که یک تنه زنجان را قطب علوم پایه در کشور ساخته است؟ یا دکتر سید محمد حسین مبین که عمرش را در تبریز صرف جذامیان کرد؟ یا پروفسور حمید نطقی پدر روابط عمومی ایران؟
چه چیز حجةالاسلام حسنی را شاخص میکند؟ جنگ او با حزب دموکرات کردستان؟ اما اگر تهران میگفت جنگ نکن چه میکرد؟ اگر او جنگ نمیکرد مردم خانههایشان را در نقده تسلیم حزب دموکرات میکردند؟ راستی چرا هرگز برای جستجوی حقیقت تیراندازی سال 1385 در نقده کاری نکرد؟ از جنگ سادهتر نبود؟
شوخی بد و توهین آمیزی است که ادامه حیات مردم در شهری مثل نقده را که در اعتراضات سال 1385 کمنظیر بود مرهون حسنی فقید یا یک شخص بدانیم. جنگ طلبی حزب دموکرات و حمله به شهر نقده توسط مردم پاسخ گرفت. طبیعی است که کسی مثل حسنی نیز بنا به موقعیتش در نظام جدید، نقش بازی کرد.
اما وقتی بسیاری از آزربایجانیها به خاطره عقیده سیاسی خود با ممنوعیت و زندان و… مواجه شدند او در جبهه مقابل بود. وقتی اقتصاد آذربایجان در جدول رشد جا میماند او نیز مانند روغنی زنجانی و میرحسین موسوی خامنه و صدها نفر دیگر در جبهه صنعتیسازی جاهایی بود که نظام تشخیص داده بود.
در تمام عمرم عنوان شهروند و کسی که رفع تبعیض از حیات ترکها برایش اولویت دارد هرگز فکر نکردهام که کسی مثل مرحوم حسنی در کنارم است و او نیز میخواهد از زندگی ما رفع تبعیض کند. او بخشی از سیستمی است که هم کسانی مثل او در شکلگیریاش نقش داشتند و هم سیستم در ادامه محتاج آنها بود.
نحوه مواجهه حکومت با لایههای تودهای اجتماع در دهه اول حاکمیت خود، وجود امثال حسنی را ضروری میساخت. او محصول این نیاز است. نگاهی دوباره به حوادث بعد از انقلاب نشان میدهد که چه بسا آذربایجانیان انقلابی و محبوب که توجه به عنصر ترک بودن را نیز در برنامه خود داشتند اما سرکوب شدند.