پنج‌شنبه , اکتبر 10 2024
azfa
تازه ها

علی خیرجو: نگرش طالبانی با گفتار درمانی جامعه ی جهانی درمان نخواهد شد

گادتب: پایه مشروعیت اکثر دولتها در خاورمیانه از گذشته بر مبنای ماموریتی غایت‌گرا و مقدس و البته خشن بنا نهاده شده است.

آنها خود را در قالب رسالتی الهی می‌پندارند.

شکست هر کدام از این دولت‌ها در رسالتشان راه را برای نیروهای واقع‌گرا و دموکراتیک هموار کرده و پایه‌های مشروعیت را برخواست ملتها بنا خواهد نهاد.

هر چند ما شاهد خصومت و دشمنی چنین دولتهایی با یکدیگر هستیم اما سقوط هر یک آژیر خطر را برای دیگری به صدا در می‌آورد.

بعد از به وقوع پیوستن انقلاب در کشورهای تونس، مصر، لیبی و سرنگونی حاکمان که از آن به عنوان بهار عربی یاد می‌شد، دیگر دولتهای منطقه به تشویش افتاده و بیش از پیش احساس خطر کرده و چاره را در علاج واقعه قبل از وقوع باید دیدند. از این روی به نقش‌نمایی در کشورهایی پرداختند که انقلاب در حال وقوع در آنها بود. اما قبل از آنها صف‌آرایی قدرت‌های جهانی در سوریه و عراق آغاز گشته بود.

با حضور قدرتهای جهانی تئوری توطئه که از دیرباز با گوشت و خون خاورمیانه عجین گشته در میدان عمل دولتها را بر آن داشت که دیگر به هیچ دولتی و هیچ همسایه‌ای نمی‌توان اعتماد کرد. همه باهم سر جنگ و ستیز داشتند و جبهه‌های مختلفی در عراق و سوریه شکل گرفته بود که بر علیه همدیگر می‌جنگیدند. جنگهای داخلی در سوریه، عراق و یمن شکل گرفته بود اما به معنای واقعی کلمه نه جنگ داخلی بلکه جنگ دولتها علیه یکدیگر در سرزمین‌هایی نیابتی بود و این فرصتی بود تا تروریست‌های داعش در سوریه و عراق سر برآورند و سرها از دم تیغ بگذرانند.

و با برداشتی بنیادگرایانه و افراطی و زن‌ستیزانه از اسلام صحنه‌هایی آخرالزمانی را در جلوی دیدگان انسان قرن ۲۱ به نمایش گذاشتند، جهان از دیدن چنین صحنه‌هایی شوکه گشته بود.

امروز هم بسیاری از جهانیان از تصرف افغانستان توسط طالبان شوکه هستند اما حساسیت‌ها بعد از جنایات داعش و اپیدمی کرونا کمتر شده است.

قدرتهای جهانی و منطقه‌ای در پی مماشات با طالبان بر آمده‌اند و بیشتر آنها از تفاوت طالبان امروز با طالبان گذشته سخن می‌گویند.

به نظر راقم طالبان همان طالبان گذشته است و این حساسیتِ انسان بعد از داعش و کرونا به مسئله‌ی انسانیت است که با انسان قبل از آن تفاوت پیدا کرده است.

برای یک افغانی اعم از ازبک و تاجیک و بلوچ و آیماق و هزاره که در وطنش به دست جلادان طالبانی بی‌خانمان گشته و کودکی ۱۲ ساله که به زور به نکاح طالبانی‌ها در می‌آید تصویری از گذشته، حال و آینده وجود ندارد.

گویی “اتساع زمان” رخ داده وعقربه‌ها ایستاده‌اند و ثانیه‌ها حکم سالها را دارند. طالبان که سرشتش در فقر و رنج و عذاب و احساس گناه انسان افغانی لانه کرده با گفتار درمانی جامعه جهانی بهبود نخواهد یافت.

شرایط جغرافیایی، شیوه زندگی قبیله‌ای، فقر مطلق، جزم‌اندیشی، منافع قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود عامل تداوم نگرش طالبانی است.

اگر تصویرسازی از طالبان برای افکار عمومی در افغانستان به سان مجاهدینی که در مقابل استعمارگران و امپریالیسم و دست‌نشانده‌های آنها به مبارزه برخواستند و آنها را از خاک و سرزمین خود بیرون راندند، صورت گیرد. طالبان از جنبه سخت‌افزاری به مدد سلاح‌های غربی و از جنبه نرم‌افزاری به مدد دیسپوتیسم شرقی پایه‌های مشروعیتش را بنا خواهد کرد.

عاملی که خود با دامن‌زدن به ناامنی و ترور و ایجاد رعب و وحشت مردم افغانستان را گروگان گرفته بود حالا با کمک غرب و شرق و بنیادگرایان دینی به حکمرانی بر گروگانها خواهد پرداخت.

مشکل اصلی طالبان پس از به دست گرفتن قدرت چگونگی مشروعیت بخشیدن به این قدرت و گره‌زدن خود به اقتدار ملی افغانستان خواهد بود و برای این منظور اگر لازم باشد از نیروهایی که در دولتهای قبلی افغانستان کارنامه قابل قبولی در میان مردم داشته‌اند نیز استفاده خواهد کرد.

در این میان اصحاب رسانه و مدیاها نقش به مراتب بالاتری نسبت به دیگران بازی خواهند کرد.

طالبانی که در قبال زن و زمین و غنایم برای قدرتها می‌جنگید برای قبضه قدرت و رسیدن به اقتدار تمامی امکانات را به کار خواهد بست.

مسئله افغانستان و طالبان برای افغانستان، منطقه و جهان با به رسمیت شناختن این گروه تروریستی و یا با سر کار آوردن دولت‌های دست‌نشانده همچنان لاینحل باقی خواهد ماند.

راه حل در خوانش تاریخ منطقه و رشد آگاهی ملی تمامی ملل تحت ستم و به پشتوانه آن شکل‌گیری اراده‌ای ملی در این جغرافیا و تمامی جغرافیای منطقه خاورمیانه است.

اگر ازبک ها، ترکمن‌ها، هزاره‌ها، تاجیک‌ها،‌ بلوچ‌ها و آیماق‌ها و… نسبت به سرزمینی که در آن زندگی می‌کنند احساس تعلق با آگاهی ملی و ائتنیکی داشتند و به واسطه آن هر کدام سهمی در دولت کابل داشتند در مواجهه با طالبان به دفاع از سرزمین خود می‌پرداختند که این مسئله قابل تعمیم به تمام کشورهای چند ملیتی و ائتنیکی در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان است.

قرن ۲۱ قرنی که با نام بهار عربی می‌رفت برای خاورمیانه بهار ملت‌ها را به ارمغان بیاورد، امروز بیشتر به بهار دیکتاتورها و بنیادگراها و خزان ملل تحت ستم می‌ماند.

اما به جد می‌توان گفت ۲ دهه از قرن جاری به اندازه قرن‌ها درس برای آموختن دارد. و مللی که از تاریخ آموخته و روز به روز بر آگاهی ملی خود می‌افزایند و می‌دانند که چه می‌خواهند هیچ‌وقت بازیچه دست قدرت‌ها قرار نمی‌گیرند و خود برای آینده‌شان تصمیم می‌گیرند.

شاید قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به جای شاخ‌به‌شاخ شدن با غول طالبان در فکر مماشات با آن و مدیریت آن برآمده باشند اما تاریخ جهان و تجربه خاورمیانه نشان داده که با گذر زمان منافع دولت‌ها بر مدیریت عقلانی جهان سایه انداخته و فرصت سر بر آوردن دمل‌های چرکین را فراهم آورده است.

دوباره امتحان کنید

بلاتکلیفی بیش از ۸ ماهه مرتضی پروین و فعالین دیگر آذربایجانی در زندان اوین

مرتضی پروین و دیگر فعاین ذربایجانی بیش از هشت ماه است که بصورت بلاتکلیف در …

تیراختور در زمین بی‌طرف میزبان تیم روشن تاجیکستان!

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، تیراختور در زمین بی‌طرف میزبان تیم روشن تاجیکستان می شود. …