
گادتب: زبان فارسی و یا در اصل تاجیکی یک زبان مهاجر است که از افغانستان به اراضی باصطلاح ایران راه یافته است.
وطن اول ما (فارس ها ) ماوراالنهر و خراسان قدیم است !(سعید نفیسی)
پـژوهـشهــای شـماری زيـادی از محقیقن بـيانگر اين امر اسـت که افغانستان زادگاه و تجــلی گـاه زبان دری (فارسی) بوده اسـت.
پــرويــز نـاتـل خانلـری يـکی ازچـهـرههای شـناخـته شده زبان فارسی تاکـيد می کند: “ منـطـقه رواج و رونق فارسی دری ابــتدا در شـرق و شـمال شـرق ايران بود و شـاعـران آن دوران “ … غالباً به يکی از شهرهای هرات، بـلخ، … و آبادیهای ديگر خراسـان منسـوب هـســتند.
سـعـيد نـفيـسی اسـتاد پيشـيـن دانشـگاه تـهران می نويسـد: “… به دلايـل بسـيار بر من مسـلٌم اسـت که سـرزمين اصلی زبان دری، خـراسـان و ماوراءالـنهر بـوده … و بـعـداً زبان دری در نـواحـی ايـران کـه قـلـمرو اصلی آن نـبوده انتشـار يافـت.
ملکالشـعـرا بهار می نـويسـد: “ زبان فارسی دری اصلاً لهجه اهـالی ماوراءالنهـر، سـمرقـند و بخـارا اسـت که در ايـن جایهـا تاجـيکان زنـدگـی می کـنند.
دکـتر جـلال متـينی مـديـر مسـؤول مـجـله “ ايـرانشـناسی “ می نويسـد که: “ زادگاه زبان و ادب فـارسی در قـرن سـوم و چهـارم هـجری، خراسـان و ماوراء النـهر اسـت.”، و نـيـز “… زبان فـارسی، زبان مردم خـراسـان و ماوراء النهر در قـرن سـوم و چهارم هـجری که در طی هـشـت تا نه قـرن به ايران راه يافـت.
عبدالحی حبيبی که يکی از مفـاخـر زبان و ادب پشـتو است و پژوهـشهــای دامنــه داری در زمينه مــهـد پـيدايـش زبان دری (فارسی) انجام داده است. می گوید : ايــن نـظر جــديـد عـلمی کـه زبان دری (فارسی) از پهـلوی نزاييـده، اکنـون يک سـند قـوی و واضحی را پيدا کرده، که آن عبارت از کشف سـنگ نبشـته مکـشـوفه بغـلان را به زبان دری و رسـم الخـط يونانـی می بيـنيم، اعتـراف می کنـيم، که زبان دری (فارسی) کـنونی از پهـلوی منـشعـب نشـده است. و “ …
پرفسـورعبـدالاحـمـد جـاويـد کـه پـژوهـشهــای گسـتردهای درمورد زبان و ادب فارسی دارد، می نويـسـد: در قرن سـوم اسـت که گويـندگانی در بلـخ، بخـارا، هـرات و سـيسـتان پديد آمـدند و بنـيان ادب دری (فارسی) را گـذاشـتند. چنانچـه در همـين آوان يک بيـت شـعـر، يک رسـاله و يا يک کتاب در سـراسـر ايران امروز به زبان دری (فارسی) بوجـود نـيآمـده اسـت و اصـولاً هم نـبايـد باشـد.
ملکالشـعـرا بهار می نـويسـد: زبان فارسی دری اصلاً لهجه اهـالی ماوراءالنهـر، سـمرقـند و بخـارا اسـت که در ايـن جایهـا تاجـيکان زنـدگـی می کـنند.
در زمان شـاعر بزرگ دری (فارسی) حافـظ «قرن هـشتم هجری» در ايالت شـيراز «فارس» هنـوز زبان دری (فارسی) زبان عام نشـده بود. حافـظ می گـويد:
« زشـعـر دلکـش حـافــظ کسـی شود آگـاه که لـطف طـبع و سخـن گـفتن دری دانـد
اگر در قرن هـشتم هجـری همه مردم فارس “ سخن گـفـتن دری (فارسی)” می دانستـند، حـافـظ چنـين نمی گـفت.
محمود افـشـار يزدی به صراحت می نويسـد: “ زبان دری (فارسی) پيش و بيش از آنکه به ايران تعلق داشـته باشـد از آن افغانسـتان و تاجيکسـتان اسـت. بعلت اينکه زادگاه و پرورشگاه آن خراسـان قديم، افغانسـتان و ماوراءالنهر و بلخ و غزنه بوده اسـت.
ذبيـح الله صفـا در” تاريخ ادبيات ايران” مینويسـد که: “ هـمين زبان [ دری (فارسی)] همچـنان که می دانيم، در نخسـتين روزگـاران ادب فارسـی، علاوه بر دری، پارسـی و يا پارسی دری هم نامـيده میشد، و پارسی در اين جا مقـابل عـربی و تازی يا ترکی اسـت، نه به معـنای زبان که منشـا آن ولايـت فارس بـاشـد و قـول خاورشـناسـانی که فـقط به اکتفا بر تسـميه ظاهری اين زبان، آن را از سـرزمين فارس دانسـته اند، به کلی باطل و حاکی از جهـل آنان اسـت.