گادتب: مانقورد در حقیقت بعنوان صفت جانشین موصوف به کسانی که فاقد «شعور ملی» بوده و بطور کامل از خود بیگانه گردیدهاند اطلاق میشود. مانقورد کسی است که نسبت به ایل و تبار و قوم و خویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمیکند .
او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای جای گفتارش به تحقیر و تمسخر میگیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوقالعاده مینگرد و در این کار آنقدر پیش میرود که حتی حاضر میشود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانهی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد یا متاثر گردد .
در آزربایجان تاریخچهی مانقوردیسم از اوایل قرن بیستم شروع شده است. تقی ارانی، احمد کسروی و محمود افشار را میتوان اولین نسل مانقوردها نامید. این اشخاص با اینکه هویت ائتنیکی تورک داشتند اما علیه هویت خود نوشته و فعالیت نمودند. هویت ملی و تاریخی تورکها در آزربایجان تحریف کردند.
نسل دوم مانقوردها به مانند نسل اول منکر هویت تورکی در ایران شدند. آنها با تعریفی نوین از ایرانیت در پی آن بودند تا تمام ملل ساکن در این جغرافیا را داخل این هویت ساختگی از بین ببرند. سید جواد طباطبایی یکی از این افراد است که با نظریه ایرانشهری خود نوعی آسیمیلاسیون فرهنگی را دنبال میکند.
نسل سوم و یا نسل جدید مانقوردها نسبت به اسلاف خود بیشتر سازماندهی شده و علیه هویت تورکی در آزربایجان موضعگیری میکنند. این افراد در تمام جبهههای آنتی تورک(فرهنگی و امنیتی) حضور دارند. افشین جعفرزاده(اورمیه) حجت کلاشی(اردبیل) سالار سیف الدینی(تبریز) از بارزترین مانقوردهای نسل سوم هستند که در جبهههای پان ایرانیسم فعالیتی جدی دارند.
نسل جدید مانقوردها از آسیمیلاسیون گذشته و با تهدید سعی در سرکوب خودآگاهی ملی در میان تورکها هستند. این گروه که فعالیتی نزدیک با ارگانهای امنیتی رژیم ایران دارند در جهت تحکیم پایههای پان ایرانیسم با هر گروهی حاضر به همکاری هستند.
اما چیزی که نسل جدید مانقوردها از آن غلفت دارند این است که خوداگاهی ملی تورکها نسبت به یک قرن گذشته افزایش یافته است و مسئله ملی یکی از دغدغههای تودهها در آزربایجان شده است. وقتی این گروه علیه تورکها کاری انجام میدهند با عکس العمل تودهای و گستردهی تورکها روبرو میشوند.