
گادتب: هشت روز پیش، دادیار ناظر زندان با صدور دستور انتقال یوسف کاری، فعال سیاسی تورک محبوس در زندان اردبیل، به قرنطینه زندان، وی را مورد هتاکی قرار داد و اعلام داشت که حقوق زندانیان سیاسی را به رسمیت نمیشناسد. در کشوری که مراجع قانونی، بزرگترین ناقضان قانون شمرده میشوند، برای یک زندانی سیاسی راهی جز اعتصاب غذا و به خطر انداختن جان خویش نمیماند. یوسف کاری هم همین کار را کرد و پس از هشت روز مقاومت و مداومت توانست، رأی دادیار ناظر زندان را بشکند و از قرنطینه خارج شود.
این اولین بار نبود که یک فعال سیاسی تورک محبوس در زندانهای ایران دست به اعتصاب غذا میزد، قبلاً هم برخی از زندانیان سیاسی تورک دست به اعتصاب غذا زده بودند و در مواردی حتی تا یک ماه هم اعتصاب خود را ادامه داده بودند! ولی چه چیزی باعث شد که یوسف کاری در مدت نسبتاً کوتاهی به خواسته خود برسد؟ پاسخ این سوال را نباید در شخصیت فردی یوسف و اراده پولادین وی جستجو کرد. چون اعتصابکنندگان قبلی هم که در مواردی بدون حصول به نتیجه دلخواه، مجبور به ترک اعتصاب شدهبودند، عموماً دارای همان شخصیت و اراده بودهاند.
بیشک، حمایت عباس لسانی، سرشناسترین زندانی سیاسی تورک آذربایجان از یوسف و پیوستن او به اعتصاب غذا و به دنبال آن، پیوستن برخی دیگر از زندانیان سیاسی تورک آذربایجان به این امر نقش مهمی در این ماجرا داشت. لکن، این تمام ماجرا نبود. اعتصاب غذای یوسف کاری، به شدت مورد حمایت افکار عمومی آذربایجان نیز واقع شد و از فضای مجازی گرفته تا رسانههای منتسب به حرکت ملی آذربایجان همه و همه یکصدا در حمایت از یوسف تلاش کردند. در کنار این عوامل باید از جوانانی یاد نمود که با دیوارنویسیهای گسترده خود در عرض دو-سه روز چهره شهرهای آذربایجان را تغییر دادند.
در موارد قبلی، با طولانیتر شدن مدت اعتصاب غذا، برخی از فعالان سیاسی و مدنی، پا پیش میگذاشتند و با عنوان نمودن اینکه جان زندانی برای ما مهم است از او میخواستند که به اعتصاب خویش پایان دهد و این همان چیزی بود که جمهوری اسلامی انتظار داشت. ولی همانگونه که اشاره کردم این بار اغلب فعالان سیاسی و مدنی تورک آذربایجان، به جای افتادن در چنین دامی، تمام قد به حمایت از یوسف کاری برخاستند و باعث شدند یوسف کاری بکند که به تنهایی نمیتوانست به انجام برساند. اتفاقی که میتواند برای همه ما درسی فراموشنشدنی باشد!