گادتب: محمدرضا شاه پهلوی پس از آن که با پشتیبانی نظامی کشورهای بیگانه (آمریکا و انگلیس)، آذربایجان را به خاک و خون کشید، فرقه دمکرات آذربایجان را عامل بیگانه نامید. در حالی که حکومت ایران تنها چند ماه پیش از حملات وحشیانه خود به خاک آذربایجان در خود تهران با سران فرقه دمکرات آذربایجان به توافق رسیده بود و در واقع موجودیت فرقه دمکرات آذربایجان را به رسمیت شناخته بود و حتی وزیر کشور این فرقه را به عنوان استاندار دولت ایران در آذربایجان منصوب کرده بود.
باری، محمدرضا شاه به عهدی که با نمایندگان آذربایجان بسته بود، خیانت کرد. ولی این خیانت وی بیپاسخ نماند و در 29 بهمن 1356، آذربایجان اولین قیام عمومی و گسترده علیه سلطنت پهلوی را رقم زد. قیامی که هرچند رنگ خون به خود گرفت و سرکوب شد، ولی پایههای قدرت سلطنت را آن چنان به لرزه درآورد که پس از آن، رژیم پهلوی بیش از یک سال دوام نیاورد . این بار نیز محمدرضا شاه، همچون گذشته، پای بیگانگان را وسط کشید و این قیام خونین را به بیگانگان نسبت داد. (بهمنین ییرمی دوققوزو/جام سیندیران غلامعلی/اروجعلیایله پنجعلی/هاردان اولدو خارجهلی؟)
در خرداد 1385 آذربایجان یکپارچه به پا خواست و هویت تاریخی خود را فریاد زد. محمود احمدی نژاد، در سفر خود به تبریز، پس از اعتراضات سراسری مردم آذربایجان به سیاستها و اقدامات نژادپرستانه، به جای همراهی با خواستههای بحق این مردم، باز هم این اعتراضات را به بیگانگان نسبت داد و به آنهایی که به زعم وی “در آن سوی مرزها کمین” کردهبودند، هشدار داد!
در واقع حربه انتساب خواستههای بحق مردم آذربایجان به بیگانگان همواره بهانهای بوده برای فرار از قبول واقعیتها و توجیه سرکوبها. وگرنه کیست که نداند آذربایجان قدرت خود را از پشتوانه عظیم مردمی خویش میگیرد و برای تحقق آرمانهای خود تنها و تنها به همین قدرت لایزال مردمی خویش متکی بوده و خواهد بود.