
گادتب: فردی با خودروی پرشتاب خود در اتوبانی با محدوده سرعت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت متوجه حضور موتورسیکلت پلیس در پشت سر خود میشود. مدتی با همان سرعت رانندگی میکند ولی در نهایت حوصلهاش سر میرود و یک دفعه سرعت خود را به ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت میرساند. پلیس در جا نقش زمین میشود و وقتی در بیمارستان چشم باز میکند، میگوید: من با سرعت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت، پشت سر یک ماشین، سوار موتورسیکلت بودم که یک دفعه احساس کردم موتورسیکلتم از حرکت باز ایستاد (نظریه نسبیت انشتین)! پیاده شدم و خودم را اینجا یافتم!
واقعیت این است که برخلاف ادعای تاریخنگاران پانفارسیست، موتور اقتصاد ممالک محروسه ایران در دوره قاجار از حرکت باز نیاستاد، بلکه این اقتصاد اروپا بود که با وقوع انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هیجده، یعنی درست در سالهایی که فرد محافظهکاری همچون کریم خان زند بر این سرزمین حکم میراند، به یکباره شتاب گرفت و اقتصادهای سنتی همچون عثمانی، قاجار، روس، ژاپن… را پشت سر نهاد (البته، روسیه و ژاپن با کمی تأخیر راه اروپا را در پیش گرفتند و توانستند به نتایج قابل قبولی برسند).
قاجارها زمانی بر سر کار آمدهبودند که کریم خان زند با محافظهکاری بیش از اندازه خویش، برخلاف صفویه، تقریباً تمام درهای این کشور را به روی دیپلماتها و بازرگانان جهانی بسته بود و سعی میکرد با رویکرد “اقتصاد مقاومتی” کشور خویش را از گزند نیروهای قدرتمند خارجی حفظ نماید (امری که برای خواننده امروزی آشناست)!
لکن، قاجارها برخلاف زندیه میدانستند که نمیتوان با بستن دروازههای کشور به روی بازرگانان و دیپلماتهای خارجی، مشکل را حل نمود. بنابراین از همان اوائل کار خویش، با فرستادن سفرا و بازرگانان خویش به دیگر نقاط جهان و پذیرش سفرا و بازرگانان آنها سعی نمودند خود را با تحولات جهانی همراه سازند (هرچند اثرات جبرانناپذیر جنگهای طولانی مدت قاجار و روس تأثیر بسیار مخربی بر این امر نهاد).
بیدلیل نیست که اولین جرقههای مدرنیته در این کشور نه در محافل روشنفکری، بلکه در دربار قاجار و به دست رجالی همچون عباسمیرزا و امیرکبیر پدیدار شد و پادشاهی همچون ناصرالدین شاه سردمدار ورود مدرنیته به کشور گردید. هرچند، نهادهای محافظهکاری که دارای قدرت عظیمی در کشور بودند، همچون نهاد روحانیت، مانع بزرگی در برابر همراهی با تحولات جهانی بودند و نقش انکارناپذیری در عدم موفقیت پروژه مودرنیزاسیون ایفا نمودند. با این حال نباید فراموش نمود که قاجارها تا اواخر دوران سلطنت ناصرالدینشاه و حتی تا حدودی میتوان گفت تا زمان وقوع انقلاب مشروطه و بیثباتیهای ناشی از آن، توانستند با همان شیوه تولید سنتی و غیرصنعتی اقتصاد کشور را اداره نمایند. به نحوی که در تمام دوران مزبور، پول ملی کشور توانست برتری خود را در برابر ارزهای خارجی تا حدود زیادی حفظ نماید.
بنابراین سخن گفتن از پسرفت اقتصادی در دوره قاجار نادرست است. بلکه میتوان گفت که اقتصاد کشور در دوره قاجار نتوانست با همان شتابی پیش برود که اقتصادهای اروپایی پیشرفتند و این امر هم ریشه در دلایل متعدد دارد که در این نوشته کوتاه فقط اشاره اندکی به برخی از آنها شد.