گادتب: دکتر علیرضا نوریزاده برای تمام اپوزیسیون ایرانی اعم از اپوزیسیون خارجنشین و داخلنشین نامی آشناست. فردی که همچون تمامی همقطاران پانفارسیست خویش در تمامی حوزهها اعم از جامعهشناسی سیاسی، تاریخ، ائتنولوژی، ائتیمولوژی و… صاحب نظر میباشد. البته، شکی نیست که سردمداران پانفارسیسم برای اینکه در حوزهای صاحبنظر باشند نیازی به مطالعه ندارند. در واقع، آنها فقط نظر میدهند و کاری به این ندارند که نظرات آنها تا چه حدی با اسناد موجود همخوانی دارد.
الغرض، پنجشنبه گذشته توفیقی حاصل شد تا شاهد افاضات ایشان در خصوص تمدن_ماد باشم. ایشان بدون اینکه کوچکترین اشارهای به تحقیقات موجود در خصوص زبان و هویت اقوام مادی بنمایند با صراحت تمام مادها را کرد معرفی کردند! این در حالی است که ادعای کرد بودن مادها تاکنون تنها از سوی چند نویسنده کرد مطرح شده و نویسندگان فارسگرا در نبود اسناد متقن تاریخی در خصوص زبان اقوام مادی تنها به این امر بسنده کردهاند که آنها را شاخهای از نژاد_موهوم_آریایی بپندارند.
این حاتمبخشی از سوی نوریزاده در شرایطی صورت میگیرد که تاکنون هیچ اثری که بتوان بر پایه آن در خصوص زبان_اقوام_مادی حدس و گمانهای جدی مطرح ساخت، کشف نشدهاست. چنانچه ا.م. دیاکونوف نویسنده جامعترین اثر در خصوص تاریخ ماد اذعان میدارد: “حتی یک اثر کتبی نیز که مربوط به دوران دولت مادیها باشد، در دست نیست”. (1) پیرنیا که با ذکر جمله “از شاهان ماد تا حال کتیبههایی هم به دست نیامده که بتوان راجع به زبان و خط آنها استنباطهایی کرد” (2) علناً به تصدیق گفته دیاکونوف پرداخته، معلوم نیست آریایی بودن مادها را از کجا استنباط کردهاست؟! به هر حال همین استنباط بیدلیل پیرنیا موجب شده، پس از وی نویسندگانِ فارس گرا بدون ارائه هیچگونه دلیل موجهی و تنها با استناد به قول بیپایه و اساس پیرنیا مادها را آریایی محسوب دارند!
این در حالی است که دیاکونوف با اشاره به جانبداری و غرضورزی پژوهندگان تاریخ ماد تاکید مینماید که “این دانشمندان به وسایل گوناگون آثار و علامات وجود زبان_هند_و_اروپایی در سرزمین ماد را بزرگ جلوه داده و از روی قصد از اهمیت این حقیقت میکاستند که پیش از ورود هند و اروپاییانِ صحرانشین و خانه به دوش، در اراضی مزبور فرهنگی عالی و دولتی متکامل وجود داشته و این خود در تکامل تاریخی نورسیدگان که سطح رشدشان پستتر بود مؤثر واقع گشته”.(3)
به نظر دیاکونوف و بسیاری دیگر از محققان، تمدن ماد نه یک قوم بلکه اتحادیهای از اقوام مختلف بوده و در این میان قدمت زبانهای ایرانی در این تمدن بسیار کمتر از زبانهای_غیر_ایرانی میباشد. “در آغاز هزاره اول در مشرق ماد یک عنصر جدید لسانی و قومی دیگر نیز دیده میشود و آن عنصر ایرانی است که ریشه آن ظاهراً در آسیای میانه بودهاست” (4) و یا “زبان نواحی کنونی آذربایجان و کردستان ایران از قرن نهم تا هفتم ق.م. غیر_ایرانی بوده… و فقط مشرق ماد یعنی ناحیه تهران کنونی و اصفهان را کاملاً زبان ایرانی فرا گرفتهبود”.(5) به زعم دیاکونوف حتی در دورههای بعدی هم زبانهای ایرانی نتوانستند زبانهای غیر ایرانی را از صحنه خارج کنند: “به هر تقدیر در دوران مورد مطالعه ما در حدود مادِ آتروپاتن [آذربایجان] زبانهای قبیلهای دیگری –که منشأ غیر ایرانی داشتند- وجود داشته است”.(6)
در پایان بد نیست اشاره کنم که به نظر دیاکونوف “در سدههای نهم و هشتم ق.م. اکثر اسامی مربوط به قوم ماد، هند و اروپایی نبودند”. البته دیاکونوف از میان نامهای ششگانه طوایف ماد فقط نام یک قبیله را کاملاً ایرانی و نام قبیلهای دیگر را مشتق از ایرانی دانستهاست.(7) و برای نامهای دیگر طوایف ماد نتوانسته با استناد به منابع ایرانی و هند اروپایی معنی پیدا کند. در حالی که پروفسور_زهتابی نشان داده که همه آنها از ریشه ترکی مشتق شدهاند(8).
جهت مطالعه بیشتر در این خصوص به کتاب نگاهی_نوین_به_تاریخ_دیرین_ترکهای_ایران تالیف اینجانب صص69-76 مراجعه فرمایید.
منابع:
1- تاریخ ماد، ا.م. دیاکونوف، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1371 ص 11
2- ایران باستان، پیرنیا، دنیای کتاب، تهران 1362، ج1، ص219
3- تاریخ ماد، همان، ص73
4- همان، ص133
5- همان، ص146
6- همان، ص92
7- همان، ص142
8- ایران تورکلرینین اسکی تاریخی، زهتابی، نشر اختر، تبریز1378، صص523-533