گادتب: به گزارش مرکز خبر گادتب، “هزینههای گزاف” و “خوشگذرانی”، تنها کلیدواژههای مشترکی هستند که در نوشتههای تمامی تاریخنگاران ایرانی در باب سفرهای خارجی ناصرالدین شاه قاجار به چشم میخورند و در نتیجه چنین نوشتههایی است که امروز تمامی ساکنین این سرزمین، جز این دو کلیدواژه هیچ واژه دیگری در خصوص سفرهای شاه قاجار نمیدانند.
در این که هیچ سفری بدون هزینه نیست، شکی نیست. با این وجود، در فرهنگ ما (اعم از اسلامی، تُرکی و فارسی) همواره بر لزوم سیر و سیاحت در جهان تأکید شدهاست. شکی نیست که این همه تأکید بر سفر کردن به خاطر فوایدی است که در این امر وجود دارد نه به خاطر هزینههایی که بر آن مترتب است! به عبارت دیگر، تاریخنگارانی که چشمان خود را بر فواید سفرهای شاه قاجار میبندند و تنها به هزینههای آن توجه مینمایند یا مغرض هستند و یا با فلسفه سفر آشنا نیستند.
از سوی دیگر، واژه خوشگذرانی واژهای مبهم میباشد که این مورخان صرفاً در جهت تخریب وجهه شاهان قاجار مورد استفاده قرار میدهند. منظور از خوشگذرانی چیست و درجات آن کدام است؟ طبعاً هر کسی چه در خانه و چه در سفر به دنبال این است که از زندگی خویش لذت ببرد و هیچ کس نمیتواند ادعا نماید که لذت بردن از زندگی امری است مذموم. (البته اگر منظور از خوشگذرانی، بار معنایی منفی آن (به معنی عیاشی و لاابالیگری) باشد، طبیعی است که هیچ عقل سلیمی نمیتواند موافق چنین امری باشد.)
به گواه اسناد تاریخی، خوشگذرانی، به مفهوم منفی آن، وصلهای نیست که بتوان آن را به ردای سفرهای ناصرالدین شاه قاجار (اعم از سفرهای داخلی و خارجی وی) چسباند. ناصرالدین شاه، علیرغم اینکه پادشاه ممالک محروسه بود و در تفکر سنتی آن روزگاران همه مردم این سرزمین (حتی رجال و حاکمان) رعیت وی محسوب میشدند، در سفرهای داخلی خویش، جز یک بار حضور در مهمانی رسمی و تشریفاتی حاکمان محلی، در سرای حکومتی اقامت نمیگزید و حتی در اغلب موارد در محلی مناسب چادر میزد و ایام سفر خویش را نه در سرای حکومتی و نه حتی در عمارتهای مجلل، بلکه در چادر سپری میکرد!(روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه)
نباید فراموش کرد که ورود بسیاری از مظاهر مدرنیته در دوران “پادشاه اولینها” یعنی ناصرالدین شاه قاجار به این کشور (اعم از اسباب و ادوات مدرن همچون راهآهن، تلگراف، دوربین عکاسی، واردات تسلیحات ساخت کشورهای اروپایی، تأسیس اولین کارخانه صنعتی، تأسیس اولین موزه در کشور، شهرسازی مدرن با احداث خیابانها و ساماندهی معابر به سبک جدید… و همچنین افکار مدرن بالأخص در امر کشورداری همچون تشکیل هیأت وزیران و تأسیس دارالشورای ناصری به امر شخص ناصرالدینشاه و تأکید وی بر مشورت در امر حکومت آن هم پیش از وقوع حوادث مشروطیت در این کشور، تلاش در جهت ایجاد نهادهای جدید همچون تأسیس عدلیه و دیوان مظالم یا نوسازی نهادهای موجود همچون گمرک و نظمیه، حمایت ناصرالدینشاه از نهضت ترجمه و انتشار روزنامه، حمایت وی از دارالفنون و شاگردان و معلمان و فارغالتحصیلان آن حتی بعد از مرگ امیرکبیر،…) همه و همه حکایت از آن دارند که این سفرها حداقل در گشودن چشم و گوش سلطان صاحبقران به دنیای جدید و پیشرفته غرب و در هدایت افکار وی مبنی بر لزوم الگوبرداری از آن کشورها مؤثر بودهاند.
قبول دارم که با تمام این اوصاف، برنامههای اصلاحی ناصرالدینشاه قاجار که نتیجه سیر و سیاحت وی در عالم غرب و آشنایی وی با مظاهر زندگی فرنگ بود، بینتیجه ماند. امری که به زعم اینجانب مهمترین عامل آن عدم وجود و حضور رجال کارآمد در عرصه سیاسی و اداری کشور در آن روزگاران بود. متأسفانه در شرایط قحط الرجال دوره ناصری، کسانی بر مسند امورات حیاتی کشور تکیه زدهبودند که نه تنها توانایی و شایستگی پیشبرد برنامههای مد نظر خاقان قاجاری را نداشتند بلکه با رفتارها و اقدامات نسنجیده و نپخته خود، علاوه بر این که کشور را از نتایجی که این برنامهها میتوانست به همراه داشته باشد محروم کردند بلکه این پادشاه علاقمند به مشاوره در امر حکومت را به سوی یک دیکتاتوری سوق دادند. رجالی که شاه قاجار در سفرهای فرنگ آنها را نیز با خود همراه میکرد تا شاید با دیدن پیشرفتهای غربیان به خود آیند و فکری به حال خویش و کشور خویش نمایند. اما دریغ که آنها مرد این کار نبودند.
در پایان لازم میدانم جملاتی از ناصرالدین شاه را در خطاب به همین رجال ناکارآمد ذکر کنم که به بهترین وجه ممکن بیانگر اهداف سفر وی به فرنگ و ناخرسندی وی از بیمایگی اطرافیانش است. بدین نحو که در شهر برلین خطاب به رجال مزبور گفت: “مراد از این سفر ملاحظه ترقیات و فضایل فرنگستان است نه نشستن خانه یا گردش خیابان. غیرت کو؟ حمیت کجا است؟ ببینید ما در چه حالیم و این ملل در چه مقام؟”(خاطرات امینالدوله، ص40).