گادتب: نام استاد شهریار در عرصه ادبیات تُرکی و فارسی آن چنان رفیع است که “سوداگران نام و نان” برای نیل به اهداف شخصی خویش، با سوء استفاده از نام شهریار، خودشان را “شاگرد استاد شهریار” مینامند! این در حالی است که استاد شهریار جز دورهای کوتاه که به عنوان استاد افتخاری دانشگاه تبریز به تدریس عروض و فنون شعری پرداخته، در هیچ مدرسه و مؤسسهای نه تنها سابقه تدریس بلکه حتی سابقه برگزاری “جلسات سخنرانی” هم نداشته که این همه آدم بتوانند مدعی شاگردی وی باشند.
به راستی چرا این همه آدم مدعی شاگردی استاد شهریار میشوند ولی حتی یک نفر مدعی شاگردی شاعری همچون شاملو نیست؟ آیا جز این است که نام شهریار برای این مدعیان یک حاشیه امن ایجاد میکند و زمینهای فراهم میسازد تا در سایه این نام به انواع موهبتهای مادی و معنوی دسترسی داشته باشند؟ صریحتر بگویم شاملو چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب آن قدر مغضوب قدرت حاکم بود که کسی نمیتوانست با چسباندن نام خود به وی در دل دستگاه حاکم و نهادهای فرهنگی وابسته به آن جایی برای خود دست و پا کند اما داستان شهریار هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب متفاوت بود به نحوی که هر دو سیستم حکومتی در عین اینکه در خفا سعی در مهار وی داشتند، به دنبال بهرهبرداری از وی نیز بودند و به همین خاطر در عیان هر دو سیستم مزبور خود را حامی شهریار قلمداد میکردند.
از سوی دیگر همه ما میدانیم که شهریار شخصیتی انزواگرایانه داشت و کسی نبود که با هر کسی گرم بگیرد. جالب اینجاست که بسیاری از آنهایی که مدعی شاگردی استاد شهریار هستند در سراسر عمر خویش جز یکی دو بار محضر وی را درک نکردهاند و جز یکی دو عکسِ رنگ و رو رفته هیچ سندی بر شاگردی خویش ندارند ولی خدا میداند که در سایه همان یکی دو عکسِ رنگ و رو رفته چه جایگاهی در نهادهای فرهنگی و حتی غیر فرهنگی برای خویش دست و پا کردهاند.
به عنوان مؤلف کتاب “شهریارلا بیرلیکده…” و به عنوان کسی که سالیان زیادی از عمر خویش را صرف مطالعه و پژوهش در خصوص زندگی و آثار استاد شهریار نمودهاست اعلام میکنم که همین مدعیان شاگردی استاد شهریار بیشترین تحریفات را در حوزه “شهریارپژوهی” وارد کردهاند و حتی از تحریف متن اشعار شهریار نیز اجتناب نورزیدهاند.
پ ن:
1- در نوشته بعدی شما را با یکی از مدعیان شاگردی استاد شهریار و مطالبی که ایشان در مصاحبه اخیرشان مطرح کردهاند، آشنا خواهم ساخت.
2- از آنجا که استاد شهریار تأثیر انکار ناپذیری بر ادبیات تُرکی آذربایجان داشت، نمیتوان منکر عبارتی همچون “شاگرد معنوی استاد شهریار” شد ولی این مفهوم با آنچه که “سوداگران نام و نان” ادعا میکنند متفاوت است.