گادتب: وقتی از “مظلومیت آذربایجان” مینویسیم متهم به “مظلومنمایی” در باب آذربایجان میشویم! اتهامی که بسیاری از فعالان تورک آذربایجانی مخصوصاً فعالان حوزه قلم و اندیشه حتماً با آن مواجه شدهاند. استدلال دستگاههای امنیتی و قضایی این است که هیچ ظلمی بر آذربایجان وارد نشده و هرکس که چنین ادعایی داشتهباشد قطعاً دستش با دشمنان این آب و خاک در یک کاسه است و هدفش چیزی نیست جز “تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی”!
دستگاههای امنیتی و قضایی خوب میدانند که یکی از دلایل رشد روزافزون هویت ملی در آذربایجان، آگاهی تورکهای آذربایجان از ظلمهایی است که در یکصد سال اخیر بر آنها روا داشتهشدهاست. از همین روست که نه تنها منکر ظلمهای وارده بر آذربایجان در دوره جمهوری اسلامی میشوند، بلکه در اقدامی عجیب و متناقض با رویکرد کلی نظام جمهوری اسلامی، حتی منکر ستمها و جنایاتی میشوند که در دوران پهلوی بر آذربایجان رفته است (در یکی از بازجوییها، بازجو با اصرار تمام سعی در انکار نقش رژیم شاه در کشتار طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان و سوزاندن کتب تُرکی داشت)!
لکن “مظلومیت آذربایجان” واضحتر از آن است که دستگاههای امنیتی و قضایی بتوانند با تمسک به ابزارهایی همچون تهدید و پروندهسازی، مانع از افشای آن شوند. به عبارت دیگر، سالهاست که ملت تورک آذربایجان، این درد جانکاه را با عمق وجودشان حس میکنند. آن چنان که دیگر نیازی به افشاگری در این خصوص احساس نمیشود.
در کنار ستمهایی همچون تبعیض اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، یکی از مواردی که همچنان لاینحل باقی مانده است “ستم زبانی” و محروم کردن تورکهای ساکن در اقصا نقاط ایران و از جمله آذربایجان از زبان مادریشان میباشد و به نظر من، “علیرضا فرشی” نماد مظلومیت زبان مادری در آذربایجان است. تمام فعالیتهای علیرضا فرشی جلوی چشم ماست. در تمام دوران فعالیت خویش از چارچوبهای قانونی و حتی عقیدتی و سیاسی جمهوری اسلامی خارج نشدهاست. حتی بسیاری از خط قرمزهای غیرقانونی حاکمیتی را نیز رعایت نمودهاست و در تمام این مدت تنها و تنها خواستار اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و فراهم آوردن شرایط لازم برای “تدریس ادبیات تُرکی” شدهاست.
شکی ندارم که علیرضا فرشی، لااقل به اندازه ما، از نارساییهای اصل مزبور آگاه است ولی حتی یک بار هم حاضر نشده ادعایی خارج از چارچوب قوانین مصوب و قواعد نامصوب جمهوری اسلامی بر زبان بیاورد. لکن، ثمره این همه حساسیت نسبت به “فعالیت در چارچوب قانون” چیزی نبوده جز احکام سنگین قضایی و دادگاههای فرمایشی! نهادهایی که برای علیرضا فرشی پروندهسازی مینمایند و حتی امکان دسترسی به وکیل و دفاع مؤثر را از وی سلب مینمایند، بهتر از من با ماهیت فعالیتهای وی آشنا هستند و بهتر از من میدانند که این استاد سابق دانشگاه و فرزند شهید، انگشت روی نکتهای گذاشته که بی آنکه چیزی بر زبان بیاورد، مظلومیت آذربایجان را برملا میکند و این همان چیزی است که آنها نمیخواهند.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که این بار، این علیرضا فرشی نیست که “مظلومیت آذربایجان” را فریاد میزند، بلکه درست همانهایی که فرزندان آذربایجان را متهم به مظلومنمایی میکنند با برخوردهای غیرقانونی و اقدامات سرکوبگرانه خود “سند مظلومیت آذربایجان” را امضا مینمایند!