گادتب: خسرو معتضد یکی از تاریخپژوهان ایرانی است که ید طولایی در تحریف تاریخ دارد. هرچند برای جامعه کتابنخوان ایرانی، وی بیشتر با سخنرانیهای تلویزیونیاش شناخته شده، نه با کتابهایی که به نگارش درآورده است، با این حال تحریفات تاریخی وی منحصر به کتابها و سخنرانیهایش نمیشود و میتوان رد پای این تحریفات را در سریالهای تلویزیونی تاریخی متعددی دید.
خسرو معتضد، فردی به شدت ضد تُرک و آذربایجانستیز میباشد و به همین خاطر هم وی در باب تاریخ قاجار و البته به طور کلی در باب تاریخ ترکان همواره موضعی تحریفگرانه دارد. به عنوان مثال، یک بار که در باب سفرهای داخلی ناصرالدین شاه قاجار سخن میگفت، از آنجا که هیچ سندی در دست نداشت تا بتواند ادعا نماید که ناصرالدین شاه در سفرهای داخلی خویش حقوق رعیت را تضییع مینموده، یا مثلاً همچون رضاخان اموال رعیت را غصب میکرده، با همان لحن همیشگی خویش داد میزد که اهالی روستاهایی که در مسیر سفر موکب همایونی بودند شکایت میکردند که دیگر مرغ و خروس و گوسفندی در دهات آنها باقی نمانده است!
البته، رویکرد تحریفگرانه خسرو معتضد مانع از آن میشود که وی در ادامه مطلب خویش اشاره نماید که شاه قاجار هیچ مرغ و خروس و گوسفندی را به زور از رعیت نمیگرفت و هرچه که میگرفت بهای آن را پرداخت مینمود (رجوع شود به کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه و نیز کتاب خاطرات امینالدوله).
با این حال، بنده منکر وجود حاکمان و درباریان فاسد در دستگاه سلطنت قاجار نیستم و اتفاقاً در اکثر نوشتههایم به این موضوع اشاره کردهام و حتی گفتهام که همین حاکمان و درباریان فاسد مانع از تحقق اندیشههای اصلاحگرانه ناصرالدین شاه شدند. به عنوان مثال، گاهی اوقات حاکمان محلی و حتی درباریان فاسد با سوء استفاده از موقعیت خویش موجب تضییع حقوق رعایا میشدند که البته، هرگاه که خاقان قاجار از این امر مطلع میشد فوراً دستورات لازم را در خصوص لزوم رعایت حقوق رعایا صادر میکرد.
در همین زمینه، عریضه تلگرافی رعایای بندر گز به ناصرالدین شاه و دستوری که ایشان در جواب این عریضه مرقوم داشتهاند، ضمن بیان میزان پایبندی خاقان قاجار به رعایت حقوق رعیت، حاکی از آن است که در روزگاری که هنوز مردم این سرزمین “ملت” و “شهروند” محسوب نمیگردیدند و “رعیت” خوانده میشدند این حق و این آزادی را داشتند که علیه تعدی حاکمان محلی به شخص پادشاه شکایت ببرند و پادشاه هم به شکایت آنها رسیدگی نماید…
و اینک متن تلگراف رعیت و دستور پادشاه: “از بندر جز (گز) به تاش (ناحیهای در ساری) نمره ۱؛ عدد کلمات ۱۲۰؛ تاریخ ۲۸ شهر شعبان سنۀ ۱۳۰۰ [قمری] عرضهداشت کمترین جاننثاران رعایای بندر جز به خاکپای مبارک حضرت همایونی روحالعالمین فداه. از تشریففرمایی موکب همایون به این ولایت، سیورسات (خوارباری که از روستاهای اطراف بر سر راه عبور پادشاه فراهم میشد) از کمترین جاننثاران گرفته، حال هم فراش [در] خانههای جاننثاران نشسته، مطالبه دارد، علاوه از سیورسات و مالیات، یکصد و پنجاه تومان پیشکش میگیرند…قبلۀ عالم را به حضرت امام غریب قسم میدهیم که رفع این تعدّیات را از این جاننثاران فرمایند.”
[دستخطّ ناصرالدین شاه]: امینالملک به ساعدالدوله الان تلگراف کن که این چه کیفیتی است. سیورسات را بلاعوض که نگفتهاند بگیرند؛ یا از مالیات محسوب شود یا پول نقد بدهند بگیرد. مختصر این است که به اسم پیشکش و شلتاق (بهزور چیزی را گرفتن) و غیره از احدی نباید چیزی گرفتهشود…» [نامههایی به ناصرالدین شاه (میان سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ ق.، بهکوشش مجید عبدامین، تهران:بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ص ۳۵].