گادتب: شادی صدر با بیان نکاتی در باب تحمیل عید نوروز به عربهای الأهواز، گویی آب در خوابگه مورچگان انداخت! از وزیر اسبق ارشاد گرفته تا ولگردان فضای مجازی همه و همه بسیج شدند تا با انواع و اقسام توهینهای جنسیتی ثابت نمایند که پانفارسیسم چیزی را به کسی تحمیل نکردهاست! (جالب اینجاست که فمنیزم پارسی که خود در خدمت پانفارسیسم و ابزار ترویج آن است، تا اینجای کار هیچ واکنشی به این همه توهینهای جنسیتی که حتی از زبان افرادی همچون مهاجرانی خارج شده، نشان ندادهاست!)
اگر از ادبیات زنستیزانه این قوم نژادپرست صرف نظر کنیم (که البته نباید صرفنظر کنیم)، ماحصل استدلال پانفارسیسم در مواجهه با اظهارات شادی صدر این است که نوروز بر عربها تحمیل نگردیده، چون هیچ سندی مبنی بر استفاده پانفارسیسم از ابزار سرکوب و تحمیل، از قبیل قمه، قداره، باتوم و تفنگ… برای تحمیل این سنت به عربها در دست نیست!
اگر از ولگردان فضای مجازی صرفنظر کنیم (که میتوانیم صرفنظر کنیم)، نمیتوانیم بپذیریم فردی مانند عطاءالله مهاجرانی که روزگاری وزیر ارشاد نئوپانفارسیستها بود، معنی تحمیل و تهاجم فرهنگی را نمیداند! برای تحمیل فرهنگ حاکم به ملت محکوم، در گام اول، نیاز چندانی به ابزار سرکوب نیست. کافی است به اصطلاحِ خود آقایان، فرهنگسازی کرد! یعنی، مؤلفههای فرهنگی ملت حاکم را روز و شب در بوق و کرنا نمود و مانع حیات مؤلفههای فرهنگی “ملت محکوم” گردید و حتی با استفاده از ابزار فرهنگی و با بهرهگیری از هژمونی فرهنگی که در اختیار ملت حاکم است، زمینههای دوری و حتی نفرت ملت محکوم از مؤلفههای فرهنگی خویش را فراهم آورد!
به این ترتیب، فرهنگ ملت محکوم که در این نبرد نابرابر، از امکانات و ابزارهای فرهنگ ملت حاکم برای ابراز وجود خویش برخوردار نیست، رفته رفته به محاق میرود و فرهنگ ملت حاکم جای آن را میگیرد و اگر اندیشمندان و آگاهان ملت محکوم بخواهند در برابر این شبیخون فرهنگی قد علم نمایند، در مرحله اول گروههای فشار ملت حاکم (همچون ولگردان فضای مجازی و غیر مجازی) وارد عمل میشوند و با انواع توهینها، تهمتها و برچسبهای جنسیتی، حیثیتی و امنیتی مانع این کار میشوند و اگر نتیجه مطلوب حاصل نگردید، در گام بعدی قوه قهریه (باتوم به دستان و اسلحه به دستان) وارد صحنه میشوند و به نام حفظ تمامیت ارضی کشور و مبارزه با تجزیهطلبی به سرکوب مخالفانِ سلطه فرهنگ ملت حاکم بر ملت محکوم میپردازند.
شیوهای که پانفارسیسم در تحمیل زبان فارسی بر ملل غیرفارس در ایران و در امحای زبانهای مادری این ملتها در پیشگرفته، نمود عینی روش مزبور است و حوادثی که در سالهای اخیر در خصوص مجسمههای فردوسی در شهرهای سلماس و ماکو رخ داده، جنبههایی دیگر از این شیوه را نمایان میسازد!