گادتب: وزیر ارشاد دولت رئیسی گفته است: «قرار شد در محصولات نوشیدنی خوراکی و تجاری از واژههای فارسی استفاده کنیم. همچنین جشن تغییر اسم شرکتهای بزرگ به زبان فارسی را در پیش رو داریم. چهکسی حاضر است زبان شیرین و بینظیر خودش را کنار بگذارد و به جایش از کلمات نامأنوس استفاده کند؟»
مهندسی سیاسی و اجتماعی در ایران، همواره یک کلیشه بسیار پرقدرت را بهکار بسته تا همبستگی ملی را با زبان فارسی پیوند دهد و از این زبان، چنان تقدسی ساخته که انگار اگر فارسی نبود، روح ملّی مردم، جریحهدار میشد. در بطن این کلیشه، کسی مثل شفیعی کدکنی، چنان در جهانبینی ناسیونالیستی مغروق میشود که بهصراحت میگوید: «شاشیدم به این زبان محلی»؛ کدکنی بابت این «شاشیدن»، نهتنها مورد هجمه و بایکوت قرار نمیگیرد، بلکه با کف و سوت و هورا و هلهله مورد تشویق قرار میگیرد اما اگر کسی جسارتی کند و «بشاشد به زبان فارسی»، نهتنها مغضوب فاشیسم میشود، بلکه با چندین انگِ امنیتی مواجه شده و احتمالا اتفاقات تلخی هم برایش رقم بخورد.
تاکید بر زبان فارسی، بهعنوانِ بنیادیترین مولفه همبستگی ملی در ایرانی که ترک و کرد و عرب و بلوچ هنوز با شفافیت به زبان خود سخن میگویند، نوع آشکاری از آپارتاید فرهنگی است که تلاش دارد دست به یکسانسازی بزند و البته در ایران فعلی که مولفههای هویتی، رنگ دیگری به خود گرفته، بیشک واحدهای فرهنگی متعارض، متخاصم و متضاد ایجاد خواهد کرد.
من فکر میکنم، در ایران باید موضوع زبان را کمی به حال خود رها کنند و اجازه رشد به همه زبانها داده شود تا احساس تحقیرشدگی از سوی سایر غیرِ فارسزبانها، احساس نشود. چون عاقبت چنین ایدهای، به جلوههایی از فاشیسم ختم خواهد شد.
(انتشار مقالات به عنوان تایید نظر مؤلف از سوی گادتب نمی باشد)