گادتب: معلمی که سعی کرد به شاگردانش زبان مادری شان را تدریس کند با ساواک در افتاد و به ضرب گلوله مامورین کشته شد.
مرضیه احمدی اسکویی شاعر آذربایجانی است که بسیاری از ماها حتی نام وی را نشنیده ایم. وی در سال 1324 در تبریز متولد و در سال 1353 به دست ساواک کشته شد .
وی از اعضای گروه فدائیان خلق بوده است ولی اشعار ترکی وی آنقدر زیباست که نمی شود بی خیال او شد .
برخی از همرزمان وی می گویند مرضیه در یک هویت طلب آذربایجانی واقعی بود. محفلی که در تبریز توسط صمد بهرنگی و رفقایش اداره میشد. بهای زیادی به معلمی میدادند و برای آگاهکردن مردم، این پیشه را برگزیده بودند. اسم و رسمی هم داشتند و سرشناس بودند. از بین آنها کسان بسیاری اکنون با نام شناخته شدهاند. همه دست بهقلم و نویسنده و شاعر، و روایتگران رنج مردم روستاهای آذربایجان که حکومت وقت ارزشی برایشان قایل نبود.
به شهادت همه کسانی که مرجان «مرضیه احمدی اسکویی» را میشناسند و یا او را دیدهاند. مرجان زنی بود آراسته با کت و دامنی شیک و با گیسوانی بلند و بافته که به او وجاهت و زیبایی خاصی میداد. دست و دلباز و صمیمی بود و هر آنچه را که به دست میآورد با رفقایش شریک بود. تئاتر و فیلم و کتاب را خوب میشناخت و دایم بهدنبال بهترینشان همه محافل روشنفکری را از زیر پا در میکرد. همزمان برای دوستان روشنفکر و آگاهش جلسات سخنرانی ترتیب میداد و رفقا و دانشجویان را بهاین جلسات میکشاند تا پیوند بیشتری بین آنان برقرار کند.
هرچند زندگی کوتاه و سراسر درس مرضیه احمدی اسکویی در ساعت 10 صبح 6اردیبهشت سال 1353 در رویارویی قهرمانانه با دشمن مردم بهپایان رسید، اما درس شهامت و پایداری و اتکا به هویت و قدرت خود را برای رهروان بعدی بهیادگار گذاشت
شعری معروفی از او وجود دارد که آغازش چنین است:
نیه منیم آنام “مادر” آتام “پدر” اولسون؟
بو دولاشیق تجارت ده نیه منیم دوغمالاریم
اوزگه نین تاپدیغینا هدر اولسون؟
نمونه از اشعار وی
خیرداجا اینجه آخیردیم
مئشه لردن، داغلاردان
دره لردن آخیردیم
بیلیردیم دورقون سولار
اؤز ایچینده بوغولار
بیلیردیم دریالاردا
دالغالار قوجاغیندا
خیرداجا آرخلار اوچون
یئنی حیات دوغولار
نه یولون اوزاقلیغی
نه قارانلیق چوخورلار
نه دورقونلوق هوسی
منی یولدان قویمادی
ایندی قاریشمیشام من
قورتولماز دالغالارا
وارلیغیمیز چالیشماق
یوخلوغوموز دایانماق
پائیز 1352