گادتب: بر خلاف تصور بسیاری سیستم جمهوری تنها شکلی از حکومت نیست. بلکه سیستم جمهوری دارای یک هویت هم هست و آن، داشتن هویت مردمی و حق دخالت بلاشرط عموم در صحنه سیاست و اداره کشور است. در فقدان حضور و اعمال نظر عموم مردم در امر سیاست و اداره امور سیستم جمهوری تنها حالتی شکلی داشته و فاقد هویت است. از این روی چنین نیز می توان بیان داشت که :”جمهوری بدون جمهور، جمهوری نیست “. بلکه خود نوعی الیگارشی سیستماتیک است.
جمهوری زمانی به معنای واقعی شکل می یابد که جمهور مردم به عنوان تنها نیروی تعیین کننده وجود داشته باشد. در غیاب مردم و در صورت شکل نگرفتن مفهوم مردم؛ حضور توده ها در عرصه سیاست عموما جامعه و کشور را دچار هیجانات و پوپولیسم می کند، این پوپولیسم خود تبدیل به بزرگترین مانع در شکل یابی مفهوم مردم و تشکیل مفهوم جمهور می شود. از این روست که جمهوری های بدون مردم یا تبدیل به الیگارشی های دیکتاتوری می گردند تا مبدل به استبداد فردی می شوند و یا به منجر به دیکتاتوری اکثریت می گردند.
جمهوری مفهومی فراگیر است که در شکل و محتوای آن و در نحوه عملکرد آن باید راه مشارکت و همگرایی عمومی هموار باشد. در غیر این صورت جمهوری تبدیل به فاشیسم می گردد.
آنچه که امروز بسیاری از اشخاص و گروههای سیاسی از آن به عنوان “جمهوری ایرانی” نام می برند و تبلیغ می کنند در واقع نام دیگر “فاشیسم فارسی /ایرانی” است. چرا که جمهوری ایرانی یعنی جمهوری که از مفاهیم اصلی دموکراتیک، مشارکت گرا، کثرت گرا، احترام به حقوق همه و… تخلیه شده و عملا محملی برای توجیه فاشیسم قومی فارس است. خوشبین بودن به اینکه این سیستم حقوق ملل غیر فارس را نیز رعایت نموده و حق تعیین سرنوشت آنان را به رسمیت خواهد شناخت در واقع نوعی خود فریبی و به پیشواز فاشیسم به صورت داوطلبانه رفتن است.
ذهنیت مسخ شده و ایران زده به دلیل زیاده خواهی ها و خود بزرگ بینی ها و انکار دیگران و خود حق پنداری های قومی هیچگاه نتوانسته است تا تبدیل به مردم گردد. از این روی قبیله محوری و قبیله باوری و توسل به شیوه های ابتدایی و قبیله ای در امر حکومت و حکمرانی ویژگی اصلی فاشیسم فارس است. از دل قبیله گرایی نه دموکراسی نه ملی گرایی نه مردم گرایی نه حاکمیت قانون ونه… بیرون نمی آید. آنچه عملا به وجود آمده فاشیسم فارسی /ایرانی است. تکرار این تجربه با عناوین مختلف تاثیری در نتیجه به وجود نخواهد آورد. چرا که قبیله گرایی خود بزرگترین سد و مانع در برابر تکوین مفهوم مردم است. با توجه به تفاوتها و گسل های طبیعی هویتی بین مردمان ساکن در کشور امکان به وجود آمدن مفهوم مردم بسیار بعید و حتی ناشدنی است. آنچه عملا در حال شکل گیری است به وجود آمدن مردمان مختلف است. جمهوری ایرانی سعی دارد تا با انکار وجود مردمان در کشور و یک کاسه نمودن آنها و حاکمیت عناصر قومی /قبیله ای فارسی با شیوه ی مدیریت فاشیستی اینبار با عنوان “جمهوری ایرانی” به بازتولید سبک مدیریت قبیله ای خود در جهان امروزی بپردازد. در واقع جمهوری ایرانی نه جمهوری است و نه یک سیستم عمومی و مردمی، جمهوری ایرانی ابقای فاشیسم جاری با عنوانی جدید در جهان کنونی و بر مردمان غیر فارس است.
از آرازپرس